نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 3 صفحه : 39
ساير امم.و بيشتر علما گفتند:مراد تكبير شب عيد است عقيب چهار نماز:شام و خفتن و بامداد و نماز عيد [1]فطر بگويد:اللّٰه اكبر اللّٰه اكبر لا اله الّا اللّٰه و اللّٰه اكبر و للّٰه الحمد على ما هدانا و له الشّكر على ما أولانا،[و به نزديك] [2]شافعى:اللّٰه اكبر، سهبار بايد گفتن از آنگه كه ماه بينند [3]تكبير كنند [4]تا آنگه كه امام به نماز عيد بيرون آيد[228-پ].[چون امام] [5]به درآيد،به تكبير او تكبير بايد كردن [6]و در عيد اضحى عقيب ده نماز در شهرها،و [7]پانزده نماز در منا اوّلش نماز پيشين [8]،و آخرش آنگه كه [9]عدد تمام شود [10].
مسئله [11]چند در احكام روزه با اختلاف فقها كه گفته نشده است آنجا [12]:
بدان كه قضاى ماه رمضان هم متتابع روا بود هم متفرّق،و تتابع اولىتر بود،و مذهب شافعى و مالك هم چنين است،و مذهب اهل عراق آن است كه:او مخيّر است،و ترجيحى نگفتند هركه او روزه ماه رمضان تباه كند به جماع،قضا و كفّارت واجب بود او را،و مذهب ابو حنيفه و شافعى هم اين است،و كفّارت مرتّب است به نزديك ما و ابو حنيفه و شافعى،و به نزديك مالك مخيّر است،و بعضى اصحاب ما چنين گفتند.و آنكس كه روزه به اكل و شرب تباه كند،به نزديك ما قضا و كفّارت واجب بود او را،و به نزديك ابو حنيفه و مالك.شافعى گفت:بر او قضا بود، كفّارت نبود،و چون به نسيان كند اين افطار بر او هيچ نباشد عندنا و عند عامّة الفقهاء [13].و مالك گفت:بر او قضا بود،و هركه او جنب در روز آيد [14]بقصد، بىضرورتى،قضا و كفّارت لازم آيد او را.
ابن حىّ گفت:بر او قضا بود بر سبيل استحباب،و جمله فقها گفتند:بر او هيچ نباشد [15]اگر قى بر او غلبه كند بر او هيچ نباشد،اگر قصد كند تا بر آرد بر او قضا بود.