نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 3 صفحه : 35
يا درد دندان [1]،[و اعتبار به اين] [2]است كه گفته شد: بَلِ الْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ [3].
و حكم مسافر و روزه و افطار او و اختلاف فقها در او گفته شد.[فلا وجه لإعادته] [4].
و قوله: يُرِيدُ اللّٰهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لاٰ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ ،ابو جعفر يزيد بن القعقاع در همۀ قرآن«عسر»و«يسر»خواند به ضمّ [5]«سين»،و باقى قرّاء به اسكان«سين».و ابو بكر و رويس خوانند:«و لتكمّلوا العدّة»به تشديد«ميم»،من التّكميل،و باقى قرّاء به تخفيف«ميم»من الاكمال.خداى-جلّ جلاله-تذكير فضل و نعمت خود كرد بر بندگان،و آنكه او به ايشان نيكو[نظر تراست ازآنكه ] [6]ايشان به خود،و آنكه او به ايشان خير به [7]خواهد ازآنكه ايشان به خود،مىگويد:من به شما خوارى و آسانى [8]و راحت خواهم،رنج و دشوارى [9]نخواهم،اىعجب در سراى دشخوارى [10]به تو خوارى [11]خواست،در سراى خوارى به تو كى دشخوارى [12]خواهد،در سراى محنت به تو منحت خواست.در سراى منحت كى به تو محنت خواهد؟چون اين است كه گفت،پس در آيت دليل ظاهر است بر بطلان مذهب جبر.و آنكه خداى به بنده كفر خواهد[و عقاب و مضرّت] [13][227-پ]خواهد،اگر گويد كه:او مالكالملك است،آن كند كه خواهد،گوييم:بلى!مالكالملك است،آن كند كه او خواهد،و لكن مالكالملكى حكيم است،نه مالكالملكى سفيه است،آن كند كه او خواهد و لكن آن خواهد كه در او برازد،نه آنكه در تو با همۀ معيوبيت نبرازد [14].
حسن بصرى در نزديك رابعه عدويّه شد تا او را بپرسد از رنجى كه رسيده بود او را،گفت:يا رابعه چونى؟گفت:چنانم كم [15]او مىدارد.گفت:چونت مىدارد؟ گفت:چنان كه او مىخواهد.گفت:چون مىخواهد؟گفت:چنان كه در او برازد [16]،