نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 3 صفحه : 34
مرضع را بايد تا ناسخ باشد حكم بيمار و مسافر را.پس اين تكرار براى آن كرد تا بدانند كه اين حكم بر جاى خود است در حقّ بيمار و مسافر.
و بيان كرديم كه:خداى تعالى چنان كه به مرض افطار واجب كرد،به سفر همچنين كرد براى آنكه به نفس سفر ايجاب قضا كرد-و لا قضاء الّا بعد الافطار فايجاب القضاء ايجاب للافطار [1].
اگر گويند:در آيت محذوفى هست،و تقدير آنكه:فافطر فعليه عدّة،گوييم:
اين زيادتى باشد در ظاهر قرآن من غير دليل.
اگر گويند:نه در آيت حجّ آنجا كه گفت: فَمَنْ كٰانَ[مِنْكُمْ] [2]مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيٰامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ [3]...،اتّفاق است كه آنجا «فحلق»محذوف است؟و اين تقدير مىبايد كردن:[فمن كان منكم مريضا او به اذى من رأسه فحلق ففدية] [4]گوييم:بلى چنين است،و لكن آنجا دليل هست و آن اجماع است،و اين جا دليل نيست-فافترق الامران.
خلاف كردند در حدّ آن بيمارى كه با آن افطار شايد كردن.بهرى گفتند:
بيماريى [5]باشد اندك و بسيار.حسن بصرى و ابراهيم نخعى گفتند:هر بيمارى كه با آن نماز نتواند [6]كردن بر پاى،آنجا افطار بايد كردن و چون نماز تواند كردن بر پاى،افطار نشايد كردن.
عطاردىّ گفت:در نزديك ابن سيرين شدم در ماه رمضان نان مىخورد،گفتم:
چرا؟گفت:انگشتم درد مىكند،مذهب ما و مذهب شافعى آن است كه هر [7]بيمارى كه داند با آن بيمارى زياده شود،و روزه زيان دارد بيمارى را افطار بايد كردن،از هر نوع كه باشد،اگر در تن باشد،و اگر در اطراف،و اگر در [8]چشم باشد