نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 135
كنى [1]كه راجفه آمد و از پى او رادفه است،مرگ آمد و آنچه با او باشد.
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وٰاجِفَةٌ ،دلها آن روز ترسان باشد،اين قول مجاهد است.
سدّى گفت:از جاى خود زائل بشود،نظيره قوله: إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنٰاجِرِ كٰاظِمِينَ [2]،مؤرّج گفت:قلقة.قطرب گفت:مستوفزة.يمان گفت:مضطرب باشد،يقال:وجف القلوب وجيفا و وجوفا،مثل:وجب وجوبا و وجيبا.
أَبْصٰارُهٰا خٰاشِعَةٌ ،چشمهاى ايشان ذليل باشد در پيش فگنده چنان كه بر بالا نشود.
يَقُولُونَ ،مىگويند-يعنى كافران كه به بعث و نشور ايمان ندارند: أَ إِنّٰا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحٰافِرَةِ ،ما را با اين گورها برند.
أَ إِذٰا كُنّٰا عِظٰاماً نَخِرَةً ،و آنگه كه ما استخوانها [3]پوسيده شويم.پس از اين در كلام محذوفى هست،و التقدير:نبعث بعد ذلك أحياء،ما را ازاينپس زنده كنند.و بر اين قول«حافره»به معنى محفوره باشد،كقولهم [4]: مٰاءٍ دٰافِقٍ [5]،بمعنى مدفوق،و عِيشَةٍ رٰاضِيَةٍ [6]،أى مرضية،و اين قول مجاهد است و خليل احمد.و گفتند:«حافره»نامى است از نامهاى زمين،قال الشاعر:
آليت لا أنساكم فاعلموا حتّى يردّ النّاس فى الحافرة و گفتند:زمين را«حافر»و«حافره»براى آن خوانند كه موضع حوافر است،چنان كه قوائم الأرض خواندند براى آنكه بر ارض است،قال [7]:
و أحمر كالدينار أمّا سماؤه فخصب و أمّا ارضه فمحول أى قوائمه،يعنى ما را بازپس آرند.ابن زيد گفت:«حافره»نامى است از نامهاى دوزخ،يعنى[59-پ]محمّد مىگويد:ما را به دوزخ خواهند بردن و