responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 2  صفحه : 169

سنگ در جاى خود نشاند.

و به يك روايت چون به جاى سنگ رسيد،گفت [1]:برو سنگى نيكو بجوى و بيار كه اين در برابر روى مردمان خواهد بود.برفت و چند سنگ بياورد،ابراهيم هيچ نپسنديد.از كوه ابو قبيس آواز آمد كه:يا ابراهيم!تو را به نزديك من وديعتى هست بستان.ابراهيم بيامد و سنگ برگرفت،وفق [2]آن جايگاه بود نه كم و نه بيش.

بهرى ديگر از مفسّران گفتند:خداى تعالى هفت فريشته را[147-پ]بفرستاد تا ابراهيم را يارى دادند بر بناى خانه.چون فارغ شدند،گفتند: رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا ،و اين از جملۀ آن مواضع است كه قول در او حذف كردند،تقدير اين است:يقولان ربّنا،و آن محذوف [3]در جاى حال بود،تقدير چنين كه:و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل قائلين ربّنا،و التّقدير:يا ربّنا،و لكن حرف ندا بيفگند براى آن‌كه كلام بر او دليل كرد.

تَقَبَّلْ مِنّٰا ،از ما بپذير و ما را ثواب ارزانى دار بر او. إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ،كه تو شنوا و دانايى،سميع لأقوالنا عليم بافعالنا،قول ما مى‌شنوى و فعل ما مى‌دانى بدان كه سميعى و بصيرى.

اهل علم در او خلاف كردند.بعضى گفتند:دو صفت زايد است بر ساير صفات،و بعضى گفتند:راجع است با عالمى،يعنى عالم است به مسموعات و مبصرات.و درست مذهب آن است كه:مرجع او با حيّى [4]است سميع و بصير حيّى [5]باشد كه آفت از او دور بود،و خداى تعالى در ازل سميع و بصير بود براى آن‌كه حىّ بود و بر او آفت روا نه،و در لا يزال وصف كنند او را بر آنكه سامع و مبصر است براى آن‌كه مرجع اين دو لفظ با مدركى است،و مدركى [6]موقوف باشد بر وجود مدرك،و «عليم»مبالغه باشد در عالم.

رَبَّنٰا وَ اجْعَلْنٰا مُسْلِمَيْنِ لَكَ ،اين [7]هم حكايت دعاى ايشان است:بار خدايا! ما را مسلم و مستسلم و منقاد فرمان تو كن،يعنى الطافى كه ما به آن مقيم شويم


[1] .اساس در حاشيه افزوده:اسماعيل را.

[2] .دب،آج،لب،فق،مر:بر وفق.

[3] .دب،آج،لب،فق،مر+كردند.

[5] [4] .مج،وز،لب،فق،مب:حى.

[6] .مر:مدرك.

[7] .همۀ نسخه بدلها،بجز مج،وز:و اين.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 2  صفحه : 169
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست