نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 141
بر همه صبر كرد.
يمان گفت:محاجّت او بود با قوم و مجادله قوم با او في قوله: وَ حٰاجَّهُ قَوْمُهُ قٰالَ أَ تُحٰاجُّونِّي فِي اللّٰهِ وَ قَدْ هَدٰانِ [1].
أبو روق گفت:آن است كه از او حكايت كرد: فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلاّٰ رَبَّ الْعٰالَمِينَ، اَلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ -الى قوله: إِلاّٰ مَنْ أَتَى اللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ [2].
بعضى ديگر گفتند:آن است كه او را[138-پ]امتحان كرد به چيزهايى در نفس و فرزند و مال و دل.مال به مهمان داد،و فرزند به قربان داد،و تن به نيران داد، و دل به خداى رحمان داد لا جرم چون از همه مجرّد شد،حقتعالى خليل خود خواند او را [3].
بهرى دگر گفتند:شرايع اسلام بود از گفتن:«لاالهالاّاللّه»،و نماز و روزه و زكات و حجّ و جهاد.
مجاهد گفت:كلمات هم اين است كه در آيت است،من قوله تعالى: إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً [4]-تا به آخر آيت،گفت:من تو را امام مردمان خواهم كردن،و اين قول از همه قريبتر است براى آنكه هم در آيت است و سخن منقطع نيست،و سياقت آيت بر او دليل مىكند.
اگر گويند:چگونه گفت پيغامبر را كه من تو را امام خواهم كردن،و درجت پيغامبرى [5]بيش از امامت است،و چون پيغامبر باشد،خود امام باشد؟ جواب گوييم:معنى امامت در حقّ پيغامبر امر به جهاد باشد كه همۀ پيغامبران امام نباشند،از پيغامبران امام آن باشد كه مأمور باشد به جهاد.
حقتعالى گفت:من تو را با اداى رسالت جهاد خواهم فرمودن. فَأَتَمَّهُنَّ ،تمام كرد آن را،قتاده گفت:ادّاهنّ،ادا كرد آن را.ربيع گفت:و فى بهنّ،وفا كرد به آن.ضحّاك گفت:قام بهنّ،قيام كرد به آن،و اين اقوال متقارب المعنى است،و سياقت آيت به آن مىماند كه حقتعالى خليل خود را امتحان كرد به كلماتى كه اقوال در او مختلف است چنان كه ديدى.