نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 19 صفحه : 431
البخل و العرم و العرم،و العرب و العرب،و العجم و العجم.
وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبّٰاراً ،[و مكر كردند] [1]و مكرى سخت بزرگ.«كبير» بزرگ باشد،و«كبار»به تخفيف از او بليغتر،و«كبّار»به تشديد از هر دو بليغتر باشد،و نظيره:امر عجيب و عجاب و عجّاب،و رجل حسان و حسّان،و وضيء [2]و وضّاء،و أنشد ابن السّكّيت:
بيضاء تصطاد القلوب و تستبي بالحسن قلب المسلم القرّاء و المرء يلحقه بفتيان النّدى خلق الكريم و ليس بالوضّاء گفتند:مكر بزرگ آن بود كه مرد پير بيامدى [3]دست پسرك [4]طفل گرفته و نوح را به او نمودى،گفتى:بابا [5]من پير شدهام،[باشد] [6]كه مرا وفات آيد و تو از پس من بمانى،نگر تا اين مرد تو را نفريبد و فرمان او نكنى كه او جادويى است [7]و ديوانه و هيچ نگويد كه در آن صلاح [8]باشد.
وَ قٰالُوا ،گفتند رؤساى ضلال [9]اتباع خود را: لاٰ تَذَرُنَّ[آلِهَتَكُمْ ،دست از خدايان خويش مداريد. وَ لاٰ تَذَرُنَّ] [10]وَدًّا ،اهل مدينه به ضمّ«واو»خواندند،و ما بقى قرّاء به فتح«واو». وَ لاٰ سُوٰاعاً وَ لاٰ يَغُوثَ وَ يَعُوقَ .جملۀ قرّاء بىتنوين خواندند على ترك الصّرف للتّأنيث،و وزن الفعل و قيل العجمة و وزن الفعل،و در شاذّ أعمش و أشهب العقيلىّ خواندند:يغوثا و يعوقا.
محمّد بن كعب گفت:آدم را پنج پسر بود يكى را«ودّ» [11]نام بود و يكى را
[10][6][1] .اساس:ندارد،با توجّه به آد و ديگر نسخه بدلها افزوده شد.
[2] .اساس+و وضاء،با توجّه به آد و ديگر نسخه بدلها زائد مىنمايد.