نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 19 صفحه : 403
بالا [1]بردى و گفتى:هركه من مولاى اويم على مولاى اوست [2].اين حديث از خويشتن گفتى يا خداى فرمود تو را؟رسول-صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم-گفت:
و اللّٰه الّذي لا اله الّا هو ،بدان خداى كه جز او خدايى نيست كه من از قول و فرمان خداى گفتم.او روى برگردانيد و مىگفت:
اللّهمّ ان كان هذا هو الحقّ من عندك فامطر علينا حجارة من السّماء أو ائتنا بعذاب اليم [3]،هنوز به راحلۀ خود نرسيده بود كه سنگى از آسمان بيامد و بر سر او آمد و به زيرش [4]برون افتاد [5]و او بر جاى بمرد و خداى تعالى اين آيت فرستاد [6]: سَأَلَ سٰائِلٌ بِعَذٰابٍ وٰاقِعٍ، لِلْكٰافِرينَ لَيْسَ لَهُ دٰافِعٌ، مِنَ اللّٰهِ ذِي الْمَعٰارِجِ .
و امّا آنان كه بىهمزه خواندند آن را هم دو وجه باشد:يكى آنكه بر تخفيف همزه بود و مرادهم سؤال باشد،يقال:سال،يسأل[لغة في سأل يسأل] [7]،كنال ينال،و خاف يخاف.و وجه ديگر آنكه [من]السّيل باشد.
زيد بن ثابت گفت و عبد الرّحمن بن زيد بن أسلم:«سائل»نام واديى است در دوزخ،خداى تعالى خبر داد كه آن وادى بتريد [8].قوله: لَيْسَ لَهُ دٰافِعٌ، مِنَ اللّٰهِ ذِي الْمَعٰارِجِ ،آن را دافعى و مانعى نيست از خداى تعالى كه او خداوند آسمانهاى هفت است در قول عبد اللّٰه عبّاس.ابن كيسان گفت:«معارج» گشايشى است كه ميان هر دو آسمان باشد و ميان زمين و آسمان هست و ميان هر دو زمين هست.