نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 19 صفحه : 306
فَلَمْ يُغْنِيٰا عَنْهُمٰا مِنَ اللّٰهِ شَيْئاً ،ايشان را غنا و كفاف نكرد از خداى تعالى آنكه زنان دو پيغمبر بودند،أى فلم يغن نوح و لوط عنهما،آن دو پيغمبر به فرياد ايشان نرسند [1]و شفاعت ايشان نكنند. وَ قِيلَ ادْخُلاَ النّٰارَ مَعَ الدّٰاخِلِينَ ،و گويند ايشان را- يعنى زنان را[58-پ]كه در دوزخ شويد [2]با آنان كه مىشوند [3].
وَ ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً ،و مثلى ديگر زد خداى تعالى براى مؤمنان زن فرعون را-و نام او آسيه بنت مزاحم بود.مفسّران گفتند:چون ساحران سحر خود بكردند،و موسى-عليه السّلام-عصا بينداخت و كردۀ ايشان [4]و ساختۀ ايشان فروبرد،آسيه انديشه كرد و بدانست كه او پيغمبر است و جادو نيست.چون فرعون-عليه اللّعنة-مطّلع شد بر ايمان او،بفرمود تا او را چهار ميخ كردند [5]در آفتاب،آنگه بفرمود تا سنگى عظيم بياوردند تا بر او زنند.
عند آنكه او آن سنگ بديد،در خداى بناليد و گفت: رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ ،[بار خدايا براى من در بهشت خانهاى بنا كن] [6].خداى تعالى حجاب برداشت تا او در بهشت خانهاى بديد از درّ [7]سفيد [8]به يك پاره كه خداى تعالى براى او بيافريده بود،او دلخوش گشت،آنگه جان او برداشت [9]پيش ازآنكه آن سنگ بر او آيد [10]چون او را وفات آمد،و ايشان ندانستند،آن سنگ بر او زدند [11]بر تنى زدند بىجان و او از آن هيچ الم نيافت،نيز در دعا گفت: وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ ،بار خدايا مرا از
[1] .اساس:ندارد،با توجّه به آد و ديگر نسخه بدلها تصحيح شد.