نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 307
تقريع و توبيخ و ملامت،و اين چنان بود كه يكى از ما گويد:هرچه ممكن است كه بتوان كردن با تو از ارشاد و هدايت و تمكين و توقيف [1]بكردم،راه صلاح خود نخواهى ديدن،يا چشمهايت كور است؟او داند كه او را چشم كور نيست،و لكن اين سؤال [2]تقريع است تا او از حجت فروماند.و همچنين گويد اينهمه نصيحت بكردم [280-ر]تو را،شنيدى يا خود كرى؟سمع ندارى؟و اين را مثال [3]بسيار است.
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلىٰ أَدْبٰارِهِمْ ،گفت:آنان كه مرتد شوند و بازگردند بر ادبار، قتاده گفت:كافران اهل كتاباند كه پيش از آمدن رسول معترف بودند به او،چون بيامد كافر شدند به او و او را مىشناختند ازآنكه نعت او در كتب خود ديده بودند.
عبد اللّٰه عباس گفت:منافقاناند كه به منزلت مؤمناناند در ظاهر،چون با هم خالى شوند [4]،با سر كفر شوند.و بيان كردهايم كه،از اصل ما، [5]ارتداد صورت نبندد،و دليل بر او بيان كرده [6]،و آنان كه در حق ايشان اين لفظ مىآيد،منافقاناند كه به ظاهر ايمان مىگويند [7]و در باطن كافراند،و اين قول در اين آيت،قول عبد اللّٰه عباس است و سدى و ضحاك. مِنْ بَعْدِ مٰا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى ،پس ازآنكه ره مسلمانى روشن شد ايشان را، اَلشَّيْطٰانُ سَوَّلَ،لَهُمْ ،شيطان تزيين مىكند ايشان را و اغرا مىكند و املا مىكند بر ايشان،تسويل در دل،و املا در زبان،يعنى،به غرور او مىكنند و مىگويند.
ابو عمرو خواند:و املى لهم،به ضم«الف»و فتح«يا»،بر فعل مجهول على وزن افعل.و معنى آنكه،الشيطان سول لهم[و اللّٰه] [8]املى لهم اى امهلهم،و ايشان را مهلت دادند،يعنى خداى تعالى عقوبت بر ايشان تعجيل نكرد،من قوله تعالى:...
إِنَّمٰا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدٰادُوا إِثْماً [9]... و يعقوب خواند و مجاهد:و املى لهم،به ضم«الف»، و كسر«لام»و سكون«يا»على وجه اخبار اللّٰه عن نفسه،خداى مىگويد:شيطان ايشان را غرور داد و من مهلت تا آن فساد كه از شيطان حاصل شد مقابل شود به نعمت امهال از من،تا باشد كه انديشهاى كنند و بازآيند.و آن بنا از فعل مضارع باشد،