خداى كه من آوردهام به شما حجتى روشن.
و من پناه دادم به خداى من و خداى شما كه مرا سنگسار كنى.
و اگر باور ندارى [1]مرا،دور شوى از من.
بخواند خدايش را كه اينان گروهىاند گناهكاران.
ببر بندگان مرا به شب كه شما را از پس بيايند.
و رها كن دريا را ساكن كه ايشان لشكرىاند غرق كرده.
بسكه رها كردند از بوستانها و چشمهها.
و كشتها و خانهها [2]گرانمايه.
و نعمتى كه بودند در آن نعمت دنه گرفته و خوشمنش [3].
همچنين به ميراث بداديم [4]به گروهى ديگر.
نگريست [5]بر ايشان آسمان و زمين و نبودند مهلت داده.
برهانيديم فرزندان يعقوب را از عذاب خوارىدهنده[225-ر].
از فرعون كه او بزرگوارى بود از اسرافكنندگان.
بگزيديم [6]ايشان را بر دانش [7]بر جهانيان.
و بداديم ايشان را از آيات و دلايل
[1] .ما:نداشتى.
[2] .ما:جايها،لا:جاى.
[3] .لا:خوشدل.
[4] .ما،لا،افزوده:آن را.
[5] .ما:بنگريست.
[6] .ما،لا:برگزيديم.
[7] .ما:دانشى.