خداى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن است اگر شما يقين [1]دانى.
نيست خداى مگر او، زنده كند و بميراند،خداى شماست و خداى پدران پيشين شما.
بل ايشان در شك [2]بازى مىكنند.
نگاه دار آن روز كه آرد آسمان به دودى آشكارا [3].
بازپوشد مردمان را اين عذابى است دردناك.
خداى ما!بردار از ما عذاب كه ما گرويدهايم.
چگونه باشد ايشان را ياد كردن و آمد به ايشان پيغامبرى [4]بيانكننده.
پس برگشتند از او و گفتند:آموخته [5]ديوانه است.
ما بردارندۀ عذابيم اندك شما بازآيى [6].
آن روز كه بگيريم گرفتن مهتر [7]ما كينه كشيم [8].
[224-پ]،بيازموديم پيش ايشان قوم فرعون را و آمد به ايشان پيغامبرى كريم [9].
كه بگزارى به من اى بندگان خداى كه من شما را پيغامبرىام استوار [10].
و آنكه بلندى نكنى بر
[1] .ما:به يقين.
[2] .ما:شكىاند.
[3] .لا:با دخان پيدا.
[4] .ما،لا:رسولى.
[5] .لا:اين آموختهاى.
[6] .لا:بازآيندهايد.
[7] .لا:بزرگ.
[8] .لا:كينهخواهندگانايم.
[9] .لا:رسولى نيكو،ما:بزرگوار.
[10] .ما،لا:رسول امينام.