نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 16 صفحه : 200
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهٰا لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ ،گفت پس از آن ايشان را برآن درخت و آن طعام و آن اكله شربهاى [1]باشد آميخته از حميم.و«شوب»آميختن باشد،و شىء مشوب، اذا كان غير خالص.و«حميم»آبى باشد گرم و حرارت او به حدّ سوختن [2].گفت اهل دوزخ بر سر آن طعام از اين شراب حميم [3]خورند.
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ،آنگه مرجع ايشان با دوزخ بود.
گفتند:«ثمّ»اين جا به معنى واو عطف است.چه اين كه گفت همه پس از آن باشد كه به دوزخ شوند و اين طعام و شراب در دوزخ خورند،پس اين جا«ثمّ»لايق [4]نباشد.يك وجه اين است.و وجه ديگر آنكه روا بود كه اين طعام در جايى و دركهاى خورند كه آن را«جحيم»خوانند.باز چون خورنده [5]باشند ايشان را با جحيم برند.و مرجع و مردّ ايشان با آن بود.و گفتند:«ثمّ»به معنى«قبل»است،التّقدير:و قبل [6]ذلك مرجعهم لالى الجحيم،و قال الشّاعر [7][72-پ]:
انّ من ساد ثمّ ساد ابوه ثمّ قد ساد قبل ذلك جدّه و اين وجه ضعيفتر است چه غرض [8]شاعر نه قبل است [9]،ترتيب پايۀ سيادت است كه اوّل بايد كه او سيّد باشد كه اصل اوست در مفخر.آنگه فخر او به سيادت پدر باشد آنگه به سيادت جدّ.و چندان كه بر بالا مىرود در باب فخر به درجه كمتر باشد و اگرچه در روزگار مقدّم باشد.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبٰاءَهُمْ ضٰالِّينَ ،آنگه حقتعالى بازنمود كه اينان مقلّداناند.چون پدر خود را ضالّ و گمراه يافتند اينان براثر ايشان مىروند و مىشتابند.و الاهراع،الإسراع.