نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 14 صفحه : 172
لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ [1]... ،نه آن روز بود و نه امروز است،آن روز خواهد بودن كه رسول-عليه السّلام- گفت:
يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما ،و امّا تبديل خوف به امن معلوم است كه اين بر عموم حاصل نيست مگر در بعضى مواضع،و اين كه يَعْبُدُونَنِي لاٰ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً پوشيده نيست كه مسلمانى به اضافت با كافرى اندكى است از بسيارى،پس آيت لايق نيست [2]و معنى او مطّرد نيست الّا به خلافت و امامت مهدى -عليه السّلام-كه رسول-عليه الصّلاة و السّلام-به او بشارت داد،و امّت برآن اجماع كردند بر جمله،و اگرچه در تعيين آن خلاف كردند و رسول-عليه السّلام-گفت:
لو لم يبق من الدّنيا الّا يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتّى يخرج رجل من ولدي يواطى اسمه اسمى و كنيته كنيتي يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما ، گفت:اگر از دنيا نماند الّا يك روز،خداى تعالى آن روز را دراز كند تا بيايد مردى از فرزندان من همنام من و هم كنيت من،زمين پر از عدل و انصاف كند پس ازآنكه پر [3]جور و ظلم باشد.و اين خبر مخالف و مؤالف روايت كردند،و خلاف در تعيين افتاد،و نيز اين خبرى است معروف كه رسول-عليه السّلام-گفت:هيچكس را حلال نيست كه[جمع كند] [4]ميان نام من و كنيت من مگر مهدى امّت را كه او را رواست كه نام من و كنيت من برگيرد [5].جابر الجعفىّ روايت كرد از جابر بن عبد اللّه الانصارى كه او گفت،چون اين آيت آمد: يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّٰهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ [6]... ،من گفتم:[يا رسول اللّه] [7]خداى را و رسول را مىشناسم [8]،و طاعت ايشان واجب مىدانم [9]،اولوالأمر كداماند كه خداى طاعت ايشان با طاعت خود و طاعت تو مقرون بكرد؟گفت:
يا جابر هم خلفائي و ائمّة المسلمين بعدي اوّلهم علىّ بن ابي طالب،ثمّ الحسن ثمّ الحسين ثمّ علىّ بن الحسين ثمّ محمّد بن علىّ المعروف في التّوراة بالباقر و ستدركه يا جابر فاذا لقيته فاقرئه [10]منّى