پس بپراگند [1]آن را بيابانى [2]ساده.
نبينى [3]در آنجا [4]كژى و نه بلندى [5].
آن روز پسروى [6]كنند خواهنده [7]را كژى نبود[او را] [8]و ذليل شود آوازها خداى را [9]نشنوى الّا آوازى نرم.
آن روز سود ندارد شفاعت الّا آن را كه دستورى دهد خداى[و پسنديده باشد او را] [10]قول.
مىداند آنچه پيش ايشان است و آنچه پس ايشان است و محيط نشوند به او علم اينان.
ذليل شود [11][رويها براى خداى] [12]زنده پاينده و نوميد شد آنكه بر گرفت بيدادى.
و هركه كند از نيكها [13]و او مؤمن باشد،نترسد از ظلمى و نه نقصانى.
و همچنين بفرستاديم [14]قرآنى تازى و بگردانيديم در او از ترسانيدن تا مگر ايشان بپرهيزند،يا پديد آرد ايشان را يادكردنى [15].
بزرگوار است[خداى] [16]پادشاهى راستى [17]و شتاب مكنى به [18]
[1] .آج،لب:رها كند.
[2] .آج،لب:زمين.
[3] .آب،مش:كه نبينى.
[4] .آب+هر.
[5] .آج،لب:زير بالايى.
[6] .آج،لب:پيروى.
[7] .آج،لب:خواننده.
[16] [8] .آط:ندارد،به قياس با نسخۀ آب،افزوده شد.
[9] .آب،مش+كه.
[10] .آط و آب:ندارد،به قياس با نسخۀ لب افزوده شد.مش:و بپسندد او را.
[11] .آب،مش:شد.
[12] .آط:ندارد،به قياس با نسخۀ آج،افزوده شد.
[13] .آج،لب،مش:نيكيها.
[14] .آب،مش:فروفرستاديم.
[15] .آب،مش:ياد كردى.
[17] .آج،لب:براستى.
[18] .آب،مش:مشتاب به.