نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 181
تميم كرهط السّامريّ و قوله الا لا يريد السّامرىّ مساسا و قال رؤبة:
حتّى يقول الازد لا مساسا و در خبر مىآيد كه:موسى خواست تا او را بكشد،خداى تعالى گفت:مكش او را كه او سخى است.و رسول-عليه السّلام-گفت:
تجافوا عن ذنب السّخيّ فانّ اللّه آخذ بيده كلّما عثر [1]. و انّ لك،و تو را يا سامرى! مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ ،موعدى و نويدى هست از عذاب خداى كه آن را با تو خلاف نكنند.ابن كثير و ابو عمرو خواندند،و در شاذّ حسن و قتاده و ابو نهيك:به كسر«لام»،«لن تخلفه»اى لن تتجاوز عنه،و لن تفوته،كه تو از آن بنگذرى [2]و فايت نشوى. وَ انْظُرْ إِلىٰ إِلٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عٰاكِفاً ،اين معبود خود را نگر كه او را به خداى گرفتى و بر او همه روز اقبال كردى و بر او مقام كردى.و اصل«ظلت»،ظللت بوده است،«لام» مكسور بيفگندند كراهت تضعيف را.و عرب را در او دو مذهب است:ظَلت،و:ظِلت، به فتح«ظا»،و كسر او،آنكه«ظلت»گفت به كسر،نقل حركت«عين»كرد با «فا»تا بدانند كه آن حرف كه محذوف است مكسور بود.و آنكه به فتح گفت،بر اصل خود رها كرد،و مثله:مست و مست [3]،و همت و همت في مست و هممت،و «احست»،به معنى احسست،قال الشّاعر:
خلا انّ العتاق من المطايا احسن به فهنّ اليه [4]شوس لَنُحَرِّقَنَّهُ ،ما بسوزيم آن را. ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً ،پس آن را در دريا فشانيم خاكستر آن.و ابو جعفر المدنىّ [5]خواند:لنحرقنّه،من قولهم:حرقته بالمبرد اذا بردته و حرقته [6]ايضا،يعنى به سوهان بساييم و پس در دريا فشانيم.قال الشّاعر: