نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 153
ملك براى او تا به مردن،و لذّت طعام و شراب و نكاح بر او بماند تا به مردن.
مفسّران گفتند:هارون در اين وقت به مصر بود و موسى به مدين.چون او بيامد و در راه نبوّت دادند او را،و موسى از خداى درخواست كه او را يار من كن در نبوّت تا به يك جاى برويم،خداى تعالى او را اجابت كرد و وحى كرد به هارون كه:
برادرت به پيغامبرى مىآيد به فرعون،و من تو را يار او كردم در نبوّت،شما هر دو از قبل من فرستادهاى به او تا او را دعوت كنى و موسى در راه است تو را به استقبال او بايد رفتن.هارون-عليه السّلام-يك مرحله به استقبال او رفت،و يكديگر را از احوال خود خبر دادند.
محمّد بن علىّ الورّاق گفت:از يحيى معاذ شنيدم كه اين آيت بخواند [1]، بگريست و گفت:الهى هذا رفقك بمن يقول انا اللّه فكيف رفقك بمن يقول لا اله الّا اللّه،اين رفق و لطف تو است با آنكه گفت من خدايم رفق تو چگونه باشد با آنكه گويد جز تو خدايى نيست؟ ابو القاسم بن حبيب گفت:من نيز بر اين منوال لفظى چند ساختم،و هى:هذا رفقك بمن ينافيك فكيف رفقك بمن يصافيك،هذا رفقك بمن يعاديك فكيف رفقك بمن يناديك،هذا رفقك بمن يسبّك فكيف رفقك بمن يحبّك،هذا رفقك بمن ضلّ،فكيف رفقك بمن ذلّ،هذا رفقك بمن اقترف،فكيف رفقك بمن اعترف،هذا رفقك بمن اصرّ،فكيف رفقك بمن استغفر،بار خدايا!با بيگانگان چنين كرم كنى،با يگانگان چه كنى!با دشمنان چنين خطاب كنى،با دوستان چه خطاب كنى! قٰالاٰ رَبَّنٰا ،موسى و هارون گفتند [2]:خداوند ما!ما ترسيم كه او بر ما تعجيل عقوبت كند و ما را بفرمايد كشتن،چه او پادشاهى ظالم است،يقال:فرط عليه اذا سبقه بمكروه،و الفارط،الّذي يتقدّم القوم الى الكلأ و الماء [3]،و منه