نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 124
عبد اللّه عبّاس گفت:ميان ايشان در دنيا دوستى نهد.ابو اسحاق السّبيعى روايت كرد از براء بن عازب كه او گفت:آيت در شأن اميرالمؤمنين على آمد كه يك روز رسول-عليه السّلام-او را گفت يا على!بگو:
اللّهمّ اجعل لي عندك عهدا و اجعل لي في صدور المؤمنين مودّة ،بار خدايا!مرا به نزديك تو عهدى كن،و مرا در دل مؤمنان دوستى كن.خداى تعالى اين آيت فرستاد.
ابو هريره روايت كرد از رسول-عليه السّلام-كه او گفت:چون خداى تعالى بندهاى را [1]دوست دارد،جبريل را گويد:من فلان را دوست دارم،تو نيز او را دوست دار.جبريل او را دوست شود،آنگه جبريل در آسمانها ندا كند و گويد:خداى تعالى فلان را دوست مىدارد،شما نيز او را دوست داريد،اهل آسمانها او را دوست گيرند.آنگه محبّت او بر [2]زمين افگند تا اهل زمين او را دوستدار شوند،و هركه را دشمن دارد-على مثل [3]هذا-با او مانند اين معامله كند.
هرم بن حيّان گفت:هيچ بندهاى نباشد كه او دل در خداى بندد و الّا خداى تعالى دل اهل ايمان را روى به او آرد تا او را دوست گيرند و مودّتى و رحمتى از او در دل ايشان نهد.
فَإِنَّمٰا يَسَّرْنٰاهُ بِلِسٰانِكَ ،ما اين قرآن را بر زبان تو خوار [4]بكرديم تا به او بشارت دهى متّقيان و پرهيزگاران را،و بترسانى به آن گروهى را سخت خصومت،و هو جمع ألدّ،قال اللّه تعالى:... وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصٰامِ [5].اين قول عبد اللّه عبّاس است،و حسن گفت:قوما صمّا،گروهى كران را.ربيع گفت:گروهى را كه گوش دل كر دارند، و اصل كلمه از شدّ و سدّ است،قال الشّاعر-شعر:
انّ تحت الاحجار [6]عزما و حزما و خصيما الدّ ذا معلاق و رسول-عليه السّلام-گفت: