نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 12 صفحه : 128
غايت را.
در اين دو روايت است:يكى آنكه،رسول-عليه السّلام-گفت من در مسجد الحرام بودم در حجر ميان خفته و بيدار كه جبريل آمد و براق آورد،و اين روايت أنس است و مالك بن صعصعه.و روايت ديگر آن است كه،رسول -عليه السّلام-گفت:مرا از حجرۀ امّ هانى به آسمان بردند،و تأويل كردند اين آيت را بر آنكه حرم را جمله مسجد خوانند،و اين روايت كلبى است و ابو صالح از امّ هانى كه او گفت:رسول را-عليه السّلام-از حجرۀ من به آسمان بردند نماز خفتن[بكرد و من با او نماز خفتن] [1]بكردم و بخفتم و او را در نمازگاه رها كردم بيدار نشدم تا او مرا بيدار كرد [2]براى نماز بامداد،مرا گفت:برخيز يا امّ هانى تا تو را حديثى كنم [3].
گفتم:يا رسول اللّه!أحاديث و احوال [4]تو همه عجايب [5]باشد.
آنگه نماز بامداد بكرد.چون فارغ شد،گفت:بدان كه دوش [6]نماز خفتن بگزاردم جبريل آمد و من هم اين جا نشسته بودم،مرا گفت:برخيز و بيرون آى [7]، برخاستم و بيرون شدم،فريشتهاى ايستاده بود و اسپى،مرا گفت:برنشين.من بر نشستم،هركجا بهنشينى رسيد [8]،دستهايش دراز شد [9]و پايها كوتاه،و هركجا به فرازى رسيديم [10]پايهايش دراز شدى و دستها [11]كوتاه تا به بيت المقدّس رسيدم و آنجا نماز بكردم-و ساق الحديث إلى آخره-و اكنون نماز بامداد با شما بكردم.
مقاتل گفت:شب معراج پيش از هجرت بود به يك سال،و گفتند:يكبار بود،و گفتند:دو بار بود،يكبار از مسجد الحرام و يكبار از خانۀ [12]امّ هانى بنت أبى طالب.و گفتهاند:بسيار بارها بود.