نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 12 صفحه : 105
نبينم،و اين پيغام بر دست برادرى فرستاد از آن عيّاش،برادر او بود كه از مادر و كافر بود و كافرى دگر با او بود او ازآنجا كه بر مادر مهربان بود گفت:بروم و مادر را ببينم [1].صحابه او را گفتند:مرو كه مادرت چون گرسنه شود [2]طعام بخورد [3]و چون از آفتابش [4]رنج بود با سايه شود [5].گفت:بروم و با برادر [6]كه فرعون نام بود [7]و كافر [8]، در راه افتاد و با كافرى ديگر [9]مكّى،چون به ميانۀ راه رسيدند،آن كافران تيغ برآهختند [10]و گفتند:اگر به محمّد كافر شوى،و الّا [11]تو را بكشيم او چون ديد كه حال حال إكراه است كلمت كفر بإكراه بر زبان راند،خداى تعالى آيت فرستاد.
مقاتل گفت:آيت در جبير [12]آمد بندۀ عامر الحضرمىّ كه او مسلمان بود و سيّدش او را بر كفر إكراه مىكرد،او براى دل سيّد اظهار كلمت كفر كرد و دلش به ايمان ساكن بود.خداى تعالى در حقّ او اين آيت فرستاد و پس از آن خواجۀ او نيز ايمان آورد،ايمان او نيكو بود.
قوله: وَ لٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً ،و لكن آنكس كه دل خود [13]مشروح كرده باشد به كفر و دل بازگشاده بر قبول كفر.و اين عبارت است ازآنكه [14]او عمد [15]و قصد كند به كفر و عامدا كافر شود، فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ ،در اول ضمير با لفظ بود [16]و در دوم با معنى،براى آن [17]يكى موحّد است و يكى مجموع،بر ايشان خشم باشد از خدا،و خشم از خداى ارادت عقاب بود به مستحقّش [18]. وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِيمٌ ،و ايشان را عذابى عظيم بود،و در آيت دليل است بر آنكه ايمان و كفر به