نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 11 صفحه : 6
چيزى بر او مقدّم نباشد و آنچه منسوب بود با عرب و لغت ايشان،و عرب و لغت ايشان محدّث [1]،محال بود كه منسوب با آن قديم،باشد.
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ ،ما قصّه خواهيم كردن بر تو و اصل قصّه و اشتقاق او،من قصّ أثره إذا اتّبعه باشد،و منه:القصاص لأنّه اتّباع القاتل للقود،و منه:القصّة للشّعر لتتابع [2]بعضه بعضا على النّسق. أَحْسَنَ الْقَصَصِ ،نكوترين قصّهها.و خلاف كردند در آنكه خداى تعالى اين قصّه را چرا نكوترين قصّهها خواند.بعضى گفتند:
«أحسن»به معنى حسن است تا لازم نيايد كه كلام خداى را-جلّ جلاله-در باب حسن بعضى را بر بعضى مزيّتى و تفاضلى هست [3]،چنان كه گويند:هذا اولى بك، چيزى را كه جز او [4]والى نباشد آن را و مالك،و مثله قوله: وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ... [5]،أى هيّن،و قول الشّاعر:
لعمرك ما ادرى و انّى لاوجل، اى و جل.و قول الشّاعر:
انّ الّذي سمك السّماء بنا [6]لنا بيتا دعائمه أعزّ و أطول أى عزيزة [7]طويلة.
بعضى دگر گفتند:بر ظاهر خود است على التفضيل.آنگه در وجه آن [8]خلاف كردند:مقاتل روايت كرد از سعيد جبير،كه او گفت اصحاب رسول-عليه السّلام [9]- بر سلمان رفتند،گفتند:براى ما از تورات حديثى گوى كه تورات را قصّههاى نيكو در وى است [10].خداى تعالى اين آيت فرستاد و بيان كرد كه:قصّههاى قرآن نيكوتر است از قصص تورات.بعضى دگر گفتند:براى آنش«أحسن القصص»خواند كه چندان [11]عبر و عجايب كه در اين قصّه است،در هيچ قصّه نيست.و از اين جا گفت: