نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 11 صفحه : 171
حَتّٰى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتىٰ نَصْرُ اللّٰهِ [1]... ،اين معانى بر قول آنكس است كه به تخفيف خواند،امّا بر قرائت جملۀ قرّاء كه به تشديد خواندند،معنى آن است [2]: وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كذبوا،و رسولان را گمان چنان بود [3]كه ايشان را دروغ دارند و تصديق نكنند در آنچه مىگويند،و چنين گفتند كه قرائت به تخفيف،قرائت اميرالمؤمنين على است و زين العابدين و باقر و صادق-عليهم السّلام-و زيد بن على و محمّد بن عبد اللّه بن الحسن و عبد اللّه عبّاس و عبد اللّه مسعود و سعيد بن جبير و ابو عبد الرّحمن السّلمىّ و عكرمه و ضحّاك و علقمه و مسروق و نخعىّ و محمّد بن كعب القرظىّ و اعمش و طلحة بن مصرّف. جٰاءَهُمْ ،به ايشان آمد نَصْرُنٰا ،نصرت ما.و سياق آيت دليل قرائت به تشديد مىكند [4]،و بر قرائت به تشديد،ظنّ،به معنى علم باشد چون با پيغامبران مسند خواهد بودن،و يأس با علم اولىتر بود،و اين قول قتاده است.و بعضى دگر گفتند،معنى آيت آن است بر تشديد قرائت تا رسولان نوميد شدند از كافران قوم خود و گمان بردند كه آنان كه بگرويدهاند نيز بر خواهند گشتن [5].از استبطاء نصرت و ظفر.و مجاهد خواند:و ظنوا انهم قد كذّبوا،يعنى ظنّت الامم انّ الرّسل قد كذبوا، به فتح الكاف و الذّال و التّخفيف.و وجهى دگر اين قرائت را حتّى اذا استيأس الرّسل من ايمان قومهم و ظنّت الرّسل انّ قومهم قد كذبوا [6]و افتروا على اللّه.و بر اين قول،«ظن»،به معنى علم باشد. جٰاءَهُمْ نَصْرُنٰا ،يعنى عند يأس و نوميدى از نصرت،نصرت به ايشان آمد،چنان كه يعقوب را-عليه السّلام-عند اشرافه على اليأس،اشارت آمد به حيات يوسف و آنكه ايشان را ملاقات خواهد بودن. فَنُجِّيَ مَنْ نَشٰاءُ ،برهانيم آن را كه خواهيم.
عاصم و ابن عامر خواندند:فنجّى،به ضمّ«نون»و فتح الياء،على وزن فعّل بر بناى ماضى على ما لم يسمّ فاعله،برهانيدند آن را كه ما خواستيم.و باقى قرّاء