نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 11 صفحه : 146
شما چند محنت خواهد بودن! جواب ديگر آن است كه:چون ايشان برفتند،يوسف ابن يامين را گفت:اينان با تو چه كردند و چگونه بودند؟گفت:همچنان دشمنى و معادات كه با تو كردندى با من هم از آن كردند و پيوسته مرا جفا كردند و دشنام دادند،و اگر تمكين يافتندى از من،با من همان كردندى كه با تو.
چون يوسف-عليه السّلام-اين بگفت،ايشان گفتند: أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ، ابن كثير خواند:إنّك لانت،على الخبر،به يك«الف»بر وجه خبر،و باقى به دو «الف»خواندند بر وجه استفهام.
خلاف كردند در آنكه برادران عند اين حال او را چگونه بشناختند:ضحّاك گفت از عبد اللّٰه عبّاس[34-ر]كه:يوسف-عليه السّلام-مبرقع بودى چون بيرون آمدى،از فرط جمال و صيانت و سياست ملك.چون اين بگفت،برقع از روى بر گرفت،ايشان در نگريدند او را بشناختند.
بعضى دگر گفتند:يوسف-عليه السّلام-چون بخنديدى از برق دندانهاى او نورى پيدا شدى،اين بگفت و باز خنديد،به برق دندان [1]او را بشناختند.
روايتى دگر [2]از عبد اللّٰه عبّاس آن است كه،يوسف-عليه السّلام-بر سر علامتى داشت،و يعقوب همچونين و اسحاق همچونين [3]و ساره همچونين [4].يوسف -عليه السّلام-اين بگفت و تاج از سر بنهاد.ايشان در نگريدند آن علامت ديدند،او را به آن بشناختند،گفتند: أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ ،تو يوسفى؟گفت:من يوسفم،و اين برادر من است-ابن يامين. قَدْ مَنَّ اللّٰهُ عَلَيْنٰا ،خداى منّت نهاد بر ما به آنكه جمع كرد ميان ما ازآنپس كه شما تفريق كردى.و اصل المنّة،القطع من قوله تعالى: لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ [5]،اى غير مقطوع،و منّ اللّٰه عليه،اى انعم عليه نعمة [6]قطعته عن الشّدّة،و منّ فلان على فلان بصنعته،اى قطعه عن شكرها.و المنون، الموت لأنّه يقطع الحىّ عن تصرّف الاحياء. إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ ،«ها»،ضمير شأن