نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 10 صفحه : 98
ايشان در هوا معلّق بىدعامهاى از زير و علاقهاى از بالا،آنگه هر دو را به سير مقدّر كرد در اين بروج [1]با ستارگان ديگر كه آن را وصف كرد: ...بِالْخُنَّسِ، اَلْجَوٰارِ الْكُنَّسِ [2]،و سير اينان چنان نهاد كه راجع نشود [3]،و قوله: وَ قَدَّرَهُ مَنٰازِلَ لِتَعْلَمُوا ، گفتند:قدّر،به معنى جعل كرد براى آن متعدّى كرد آن را به دو مفعول.و بعضى دگر گفتند [4]:آن خواست،و قدّر له منازل،و آن را تقدير كرد منازلى [5].بعضى دگر گفتند:ضمير راجع با قمر است،براى آنكه او اقرب المذكورين است،و نيز براى آنكه اعتنا به شأن او بيشتر [6]است ازآنكه ماههاى عرب بر اوست [7]از محرّم تا به ذوالحجّه و معاملات و مداينات و آجال [8]ديون و جز آن بر ماههايى است كه علامت آن [9]اهلّه باشد.و منازل،بيست و هشت منزل است بر عدد شبهاى ماه،جز آن دو شب[كه] [10]در سرار [11]در باشد كه نبينند او را،و گفتهاند:در نور آفتاب بود از وقت اجتماع تا به آنوقت كه دوازده درج يا كما بيش[از] [12]او بازپس افتد،على خلاف بينهم في ذلك،هر شب به يك منزل باشد از اين منازل،و نامهاى منازل اين است:
الغفر،الزّبانى،الاكليل،القلب،الشّولة،النّعائم،البلدة،سعد الذّابح،سعد بلع، سعد السعود،سعد الاخبية،فرغ الدّلو المقدّم،فرغ الدّلو المؤخّر،بطن الحوت، الشّرطان [13]،البطين،الثّريّا،و الدّبران،الهقعة،الهنعة،الذّراع،النّثرة،الطّرفة،الجبهة، الزّبرة،الصّرفة،العوّاء،السّماك،و اين اسماء كواكب است كه منازل قمر باشد،و گفتند:اراد و قدّرهما،يعنى براى آفتاب و ماه منازلى تقدير كرد،و لكن اكتفا كرد به ذكر يكى از دگر [14]،و چنان كه گفت: وَ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ... [15]،و چنان كه شاعر گفت: