نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 1 صفحه : 70
و در خبرى مىآيد از ابو هشام [1]،گفت:من [2]در مسجد واسط نشسته بودم و دوستى با من نشسته بود.مردى از در مسجد در آمد بارانيى پوشيده بر عادت مسافران، و نزديك اسطوانى [3]رفت و دو ركعت نماز كرد،آنگه بر ما آمد و بنشست،گفت:
همانا كه در اين مسجد شما تيامنى مىبايد كردن به قبله.گفتم [4]:چنين مىگويند، گفت:من هرگز اين جا نماز نكردهام پيش از امروز.
آنگه گفت:مردمانى را مىبينم كه مىگويند:«اللّهمّ انّي أسألك باسمك المختوم» [5]،بار خدايا!به حقّ آن نام پنهانى تو،و خدا را نامى باشد پنهان از بندگان خويش،نبينى كه چون آدم و حوّا-عليهما السّلام-در ماندند،خدا را به چه نام خواندند،گفتند: رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا [6]...،خداى تعالى توبۀ ايشان قبول كرد.
و نوح چون درماند از دست كفّار،خدا را [7]به اين نام خواند كه: رَبِّ لاٰ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكٰافِرِينَ دَيّٰاراً [8]،خداى تعالى دعايش اجابت كرد و كافران را دمار بر آورد.
و ابراهيم-عليه السّلام-چون حاجتى داشت،خداى تعالى را به اين نام بخواند، في قوله: رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصّٰالِحِينَ [9]،اجابتش آمد.
و موسى-عليه السّلام-چون [10]قبطى را بكشت،گفت: رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي [11]...،اجابتش آمد: فَغَفَرَ لَهُ [12].
سليمان-عليه السّلام-چون ملك خواست از خداى تعالى و مغفرت،هم به اين نامش خواند [13]: رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لاٰ يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي [14]...،خداى تعالى اجابت فرمود.