نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 1 صفحه : 40
تعالى گفت [1]: فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ [2]... ،گوييم:اگر [3]بر عموم حمل كنند، تخصيص اين عموم كنند [4]به اين أدلّه كه گفتيم.ديگر،حق-جلّ و علا-گفت:
فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ [5]...،و ديگر جا گفت: فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ [6]... ،و اتّفاق است كه«هدى»موصوف [7]مىبايد به صفاتى مخصوص.پس ما و ايشان،تخصيص اين عموم كنيم به اخبارى كه وارد است به آنكه«هدى»نشايد كه [8]اعور بود يا اعرج،يا اعرج،يا ناقص خلق [9]،يا اقصم و مانند اين،همچنين حكم اين آيت اين باشد-و اللّه تعالى الموفّق للصّواب! امّا قرائت اين سورت بر مأموم واجب باشد يا نه:مذهب ما آن است كه بر مأموم واجب نباشد،
لقول النّبىّ-عليه الصّلاة و السّلام: من صلّى خلف من يقتدي به فقراءة الامام له قراءة ،گفت:هركه اقتدا به كسى كند در نماز،قرائت امام قرائت او باشد،اگر نماز آن بود كه امام جهر كند [10]و بر او واجب آن است كه گوش به آواز امام دارد، لقوله تعالى: وَ إِذٰا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا [11]-الآية.و اگر امام اخفات كند در قرائت،سنّت آن است كه مأموم«الحمد»بخواند [12].
و مالك [13]انس گفت:چون امام جهر نكند،واجب باشد مأموم را خواندن قرائت،و چون جهر كند،بر او نيست كه الحمد خواند،و شافعى در قديم همچنين گفت،و در جديد گفت:قرائت الحمدش واجب است اگر امام جهر كند و اگر اخفات.
و ابو حنيفه و اصحابش گفتند:بر مأموم قرائت«الحمد»نيست،اگر امام جهر كند و اگر اخفات-و اللّه اعلم بالصّواب.