نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 1 صفحه : 183
الى فلان،يعنى اوصيت اليه.و عهد و عهاد،باران باشد.و عهد و عقد و ميثاق نظاير باشند.و آن كسى كه گويد:عاهدت اللّه،با خداى عهد كردم،يا گويد:علىّ عهد [1]اللّه،پس خلاف كند،به نزديك ما بر او مثل كفّارت ظهار باشد،و به نزديك بعضى فقها كفارت سوگند باشد بر او.و بعضى گفتند:بر او كفّارت نباشد.و ميثاق،مفعال باشد از وثيقه،و آن استوار بكردن عهد باشد.
وَ يَقْطَعُونَ مٰا أَمَرَ اللّٰهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ [2]،از آنكس كه خداى تعالى فرمود كه با او بپيوندى ببرّند.
قتاده گفت:مراد صلت رحم است،و اصمّ گفت:مراد آن است كه،به رسول پيوندند [3]و به مؤمنان،و اولىتر حمل آن بود بر عموم.
وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ ،مراد به فساد در زمين،ظلم است و تعدّى و راه زدن و هر معصيتى كه ضرر آن متعدّى باشد به غير آن [4].و گفتهاند:مراد نفاق است،چه منافقان به اظهار موافقت در اسلام و اهل اسلام،نكايت بيشتر توانستند كردن از مشركان. أُولٰئِكَ هُمُ الْخٰاسِرُونَ ،ايشان زيانكارانند.و اصل«خسران»،نقصان بود، و خسران در بيع نقصان بود از بها،و جرير مىگويد:
انّ سليطا فى الخسار انّه اولاد قوم خلقوا أقنّه مراد به«خسار»در بيت،نقصان حظّ ايشان است از شرف.و قومى گفتند:
مراد به«خسار»در آيت هلاك است،و معنى آن بود بر هر دو قول كه:يا ثواب خويش نقصان مىكنند يا مستحقّ عقاب و هلاك مىشوند.و عبد اللّه عبّاس گفت:
هر خسارى كه در حق كافران بود،مراد از او كفر باشد،و آنچه در حقّ مؤمنان بود، مراد حطام دنيا باشد.