نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 1 صفحه : 177
اگرچه«مثل»،«شبه»باشد،فرقى ظاهر هست در اصل وضع و عرف از ميان تشبيه و تمثيل،چه تشبيه را نهاد اين باشد كه:زيد كعمرو،او هذا كذاك [1].و تمثيل اين باشد،مثل:كذا [2]كذا،پس اين تمثيل حال بود به حال،و آن تمثيل [3]شخص بود به شخص.
اكنون در«ما»خلاف كردند.بعضى گفتند:ابهاميّه است،چنان كه:«لأمر ما جدع انفه قصير»،در قصّۀ زبّاء و كقول الشاعر:
لأمر ما يسوّد من يسود و معنى آن باشد كه:هر مثل كه باشد،پس«ما»براى توكيد ابهام و تنكير آورد.و قولى ديگر آن است كه:«ما»نكره است امّا موصوفه او غير موصوفه.آنكس كه موصوفه گفت،گفت:«بعوضة»،صفت اوست.و آنكه غير موصوفه گفت، گفت:«بعوضة»،بدل است از او.و قولى ديگر آن است كه:«ما»موصوله است،و تقدير چنين باشد:مثلا الّذي هو بعوضة،اكنون«بعوضة»به رفع بايست،و لكن چون به جاى مثل است،اعراب مثل به او داد،چنان كه شاعر گفت:
لكفى بنا فخرا على من غيرنا حبّ النّبىّ محمّد ايّانا [4] و مانند اين،قوله تعالى: تَمٰاماً عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ... [5]،و تقدير هم اين است كه:هو [6]احسن،در قرائت آنكس كه به نصب خواند.و قولى ديگر آن است كه:
الا ليتما هذا الحمام در روايت آنكه به نصب گويد.و كما قال: فَبِمٰا رَحْمَةٍ مِنَ اللّٰهِ... [8]،اى برحمة [9]،و معنى آن بود كه كه:مثلا بعوضة.و فرّاء مىگويد:به«ما»،«ما بين»