responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 1  صفحه : 115

ضم شود با آن آنچه جارى شده است عادت پيغمبران و پادشاهان و امراء بر آنكه نزديك وفات خود خليفه تعيين ميكردند و در اكثر اخبار مذكور است كه نزديك شده است كه من از ميان شما بروم بآن قراين ديگر كه سابقا مذكور شد.

وجه هفتم‌ آنست كه از نظم و نثر آن جماعتى كه در آن مجمع حاضر بودند ظاهر مى‌شود كه همه معنى خلافت را فهميده‌اند از اين كلام مانند حسان بن ثابت كه در كتب سير و غير آن مذكور است كه از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرخص شد و در اين باب قصيده گفت و حضرت او را تحسين كرد و ساير شعراء و صحابه و تابعين مثل حارث بن نعمان فهرى كه اين معنى را فهميده بود و حضرت تصديق او كرد چنانكه گذشت و امثال اين بسيار است و اين اقوى دلايل است بر آنكه مراد آن حضرت اين بوده و عجب دارم از بى‌شرمى علماء مخالفين كه در مقامات ديگر بنقل يك راوى يا دو راوى اكتفا مى‌نمايند و باندك اشاره و ايماء در كلام پر مطالب عظيمه استدلال ميكنند و چون بمسئله امامت ميرسند قناع حيا را از سر ميكشند و در حصار منع ميگريزند عصمنا اللَّه و اياهم من العصبية و العناد و هدينا الى سبيل الرشاد.

فصل دويم در حديث منزلت است‌

و آن از طرق عامه و خاصه متواتر است و ما به الاشتراك همه آنست كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در مواطن بسيار به حضرت امير عليه السّلام فرمود كه انت منى بمنزلة هارون من موسى و در اكثر روايات اين تتمه را دارد الا انه لا نبى بعدى يعنى تو از من بمنزله هارونى از موسى مگر آنكه پيغمبرى نيست بعد از من و ما در اين مقام اكتفا مينمائيم بچند حديث كه در صحاح ايشان مذكور و موجود است چنانكه صاحب جامع الاصول از صحيح بخارى و صحيح ترمدى روايت كرده است از سعد بن ابى وقاص كه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در غزوه تبوك على عليه السّلام را در مدينه گذاشت على عليه السّلام گفت يا رسول اللَّه مرا در ميان زنان و اطفال ميگذارى حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود آيا راضى نيستى كه از من بمنزله هارون باشى از موسى و در روايت ترمدى گفت غير آنكه نيست پيغمبرى بعد از من و در صحيح مسلم باز روايت كرده است مجموع اين روايت را و از ابن مسيب روايت كرده است كه روايت اين حديث از سعد بمن رسيد خواستم كه مشافهة اين حديث را از سعد بشنوم رفتم بنزد سعد و گفتم تو اين حديث را از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدى پس انگشتهاى خود را در گوش‌هاى خود گذاشت و گفت بلى اگر نشنيده باشم هر دو گوش من كر شود و ايضا در جامع الاصول از صحيح ترمدى روايت كرده است از جابر انصارى مجموع اين حديث را و ايضا از حديث صحيح مسلم و حديث ترمدى روايت كرده است كه معاوية بن ابى سفيان سعد بن ابى-

نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست