نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 690
پس آن حضرت فرمود: «اما انه لو خشع قلبه، لخشعت جوارحه.»؛ یعنی اگر قلب و دل او خاشع بود، اعضای بدن و جوارحش خاشع بود. [1] 5.
روایت شده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در حال نماز چشمانش را به طرف
آسمان بلند میکرد، پس آیه مزبور نازل شد و پیامبر سرش را به زیر آورد و به
زمین نگاه کرد. [2] 6. در کتاب خصال، از امیر المؤمنین، علی علیه
السّلام است که: «لیخشع الرجل فی صلاته؛ فانه من خشع قلبه للّه عزّ و جلّ،
خشعت جوارحه، فلا یعبث بشیء.»؛ یعنی باید آدمی در نمازش خاشع باشد. پس
همانا هرکس از روی خشوع قلبش برای خدای عزّ و جلّ خشوع ورزد، اعضای بدنش هم
خاشع شود، پس با چیزی بازی نکند. [3] 7. ابن جریر و ابن ابی حاتم از
حسن درباره قوله: «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»، اخراج نمودند
که گفت: «کان خشوعهم فی قلوبهم، فغضوا بذلک ابصارهم و خفضوا لذلک
الجناح.»؛ یعنی خشوع آنان در قلبهای آنان است. پس به واسطه آن، چشمهایشان
را فروپوشند و به واسطه آن، فروتنی و ملایمت کنند. [4] نیز فی قوله تعالی: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَةٌ»، [5] روایاتی را نقل نمودهاند، از جمله: 1.
محمّد یعقوب با اسنادش تا محمّد، و او از پدرش، از ابی عبد اللّه، امام
صادق علیه السّلام، روایت کند که: به امام علیه السّلام گفتم: «هَلْ أَتاکَ
حَدِیثُ الْغاشِیَةِ.» آن بزرگوار فرمود: «تغشاهم القائم بالسیف.»؛ یعنی
قائم آل محمّد به وسیله شمشیر بر آنان غالب گردیده و ایشان را فرامیگیرد.
به آن بزرگوار گفتم: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ.» آن بزرگوار فرمود:
«خاشعة لا تطیق الامتناع.»؛ یعنی آنچنان ذلیل خواهند شد که توان سرپیچی
کردن ندارند. به آن بزرگوار گفتم: «عاملة». آن حضرت فرمود: «عملت بغیر ما
انزل اللّه.» گفتم: «ناصبة». آن بزرگوار فرمود: «نصبت غیر ولاة الامر.»؛
غیر از والیان امر منصوب به امور شدهاند. گفتم: «تَصْلی [1]. نور الثقلین، ج 3، حدیث 11، ص 528. [2]. نور الثقلین، ج 3، حدیث 12، ص 528. [3]. نور الثقلین، ج 3، حدیث 13، ص 528. [4]. درّ المنثور، ج 5، ص 3. [5]. غاشیه/ 3- 1.
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 690