نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 579
ابراهیم
علیه السّلام اسلام بود و او بر آن آیین، استقامت داشت: «ما کانَ
إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً
مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ.» [1] حضرت ابراهیم از پروردگارش
درخواست نمود که خود، فرزندش و فرزندان فرزندش، مفتخر به آیین مقدس اسلام
باشند: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا
أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ.» [2] پاداش عظیم او در ذیل آیه این بود که خدای
تعالی دوستش خواهد بود. اینچنین، پروردگار متعال ابراهیم علیه السّلام را
که مسلمان خالص، عامل و نیکوکار بود، به دوستی خود برگزید: «وَ اتَّخَذَ
اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا»، و دوستی خدای تعالی به این معنا بود که او
یار و مددکارش در همه احوال است؛ بهطوری که اگر کسی یا کسانی علیه او
اراده سوئی کنند، او را یاری نموده و از مهلکهای که دشمنان برای او فراهم
آوردهاند، نجاتش میدهد؛ همان گونه که ابراهیم علیه السّلام را از انبوه
آتشی که نمرود و نمرودیان تدارک نموده بودند تا او را بسوزانند، نجات داد و
آتش را بر او سرد و سلامت گردانید: «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ
سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ.» [3]د- معنا و مفهوم چهارم احسن
یکی از معانی و مفاهیم احسن، فی قوله تعالی: «أَ فَحُکْمَ
الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ
یُوقِنُونَ»، [4] میباشد، و آن، عبارت است از فضیلت حکم خدای تعالی بر حکم
غیر خدا، که در مقام اجرا، همه مردم از فقیر و غنی و دیگر طبقات نسبت به
آن یکسانند. آیه شریفه، اگرچه به صورت استفهام است، امّا این استفهام،
استفهام انکاری بوده: «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ»، و در مقام
مقایسه حکم جاهلی با حکم خدایی است؛ به این معنا که: برای اهل یقین هیچکس
بهتر از خدای تعالی نمیتواند داوری کند: «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ
حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ.» در صدر آیه که با استفهام شروع میشود:
«أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ
حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»، این سؤال مطرح میشود: چگونه است که حکم
جاهلی مردود