نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 447
«توکّلت
علیه»؛ به معنای بر او اعتماد نمودم، و در بسیاری موارد، وکیل به کفیل
تفسیر میشود، و وکیل اعم است؛ زیرا هر کفیلی وکیل است، ولی هر وکیلی کفیل
نیست. [1] فخر الدین در مجمع البحرین فرموده: قوله: «وَ مَنْ
یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، اصل در توکّل، اظهار عجز و
درماندگی در کار بوده و اسم آن تکلان است، و توکّل علی اللّه، انقطاع و
بریدن بنده است از همه مخلوقات بهسوی خدای متعال، در آنچه که از مخلوق
آرزو میکند، و گفتهاند: ترک سعی و کوشش است در آنچه قدرت بشری وسعت در آن
را ندارد، و فی قوله: «لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ»، وکیل بر شیء، عبارت
از قیام به حفظ آن چیز و دفع ضرر کردن از آن است، و توکیل عبارت است از
اعتماد نمودن بر شخص و او را نایب خود قرار دادن؛ از آن قبیل است، قوله:
«وَ کَفی بِاللَّهِ وَکِیلًا.»؛* یعنی خدای متعال کافی است که امر تو را
ولایت و سرپرستی کند، و وکیل از اسمای خدای تعالی است. گفتهاند که او کافی
است، و گفتهاند که او کفیل بر روزی بندگان است، و در حدیث آمده است: «لو
توکلتم علی اللّه حق توکّله، لکان کذا.»؛ یعنی اگر بر خدای تعالی حقّ توکّل
او توکّل کنید، چنین خواهد بود، و آن به این است که بهطور قطع و یقین
معلوم باشد که: لا فاعل الا اللّه، و هر موجودی از رزق، عطا، منع و غیر آن
از جانب خدای تعالی است. پس از آن، بر وجه نیکویی، در طلب خواستهاش سعی و
تلاش بنماید. در معانی الاخبار، «فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ»*، علم به این
است که مخلوق، نه یارای ضرر رساندن دارد و نه قدرت بر نفع رساندن، و نه عطا
میکند و نه میتواند مانع عطا شود، و یأس و ناامیدی از جانب مردم داشتن و
در عمل آن را به کار بردن. پس وقتی بندهای چنین باشد، برای احدی بهجز
خدای متعال کار نمیکند، و بهجز خدای متعال، نه به کسی امیدی دارد، و نه
از کسی ترسی دارد، و بهجز خدای تعالی، به احدی طمع ندارد. گاهی چنین گمان
میرود که توکّل، ترک کسب و ترک تلاش و کوشش در جهت تحصیل و به دست آوردن
شیء مورد حاجت است، و این گمانی است جاهلانه و نابخردانه، بلکه [1]. مفردات، ص 569.
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 447