نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 378
کفایت
کند خدای سبحان ما را در آنچه به آن راغب و مایل هستیم، و قوله:
«سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ»، بیان آن چیزی است که
به آن رغبت داشته و نسبت به آن خواهش دارند، و قوله: «إِنَّا إِلَی اللَّهِ
راغِبُونَ»، تعلیل برای قوله: «سَیُؤْتِینَا اللَّهُ الی آخر الایة» است.
معنا چنین است: از چیزهای که برای خودشان آرزو داشتند، این بود که آنچه از
مال صدقات و غیر آن را که خداوند و رسولش به امری از سوی او به آنان اعطا
نمودهاند، بگیرند و بگویند: خدای سبحان ما را از سایر اسباب کافی است و ما
راغب فضل او میباشیم و انتظار داریم از فضلش به ما تفضّل کند و پیامبرش
به ما اعطا نماید. [1] همینطور فی قوله تعالی: «فَإِنْ تَوَلَّوْا
فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ
هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»، [2] فرموده: و اگر از تو روی گردانیدند و
از قبول دعوت تو اعراض نمودند، پس بگو: «حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا
هُوَ»؛ یعنی او که «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» است، برای من کافی است. پس
قوله: «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»، در مقام تعلیل برای انقطاع اسباب و تمسّک
داشتن به پروردگار است که سوای او هیچچیزی کافی نیست؛ زیرا او «اللّه» است
و الهی غیر از او نیست. احتمال دارد کلمه توحید در آن برای تعظیم آمده
باشد، همانند قوله: «وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ»،
[3] و قوله: «عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ» در آن، معنای حصر، تفسیری است که بدان
قوله: «حَسْبِیَ اللَّهُ» که با دلالت التزامی بر معنای توکّل دلالت دارد،
تفسیر میگردد، و در بحثهای پیشین گذشت که معنای توکّل عبارت است از
اینکه بنده، پروردگارش را وکیلی بگیرد که او به جای وی قرار گرفته و تدبیر
امورش را سرپرستی میکند؛ بدین معنا که از سبب گرفتن به ذیل آنچه از اسباب
میشناسد، منصرف شود، و تنها برای همین حق تعالی گفت: «فَقُلْ حَسْبِیَ
اللَّهُ الخ»، و نفرمود: «فتوکل علی اللّه»، تا آن ارشادی باشد به توکّل به
پروردگارش، و آن، متذکّر به این حقایق است که حقیقت معنای توکّل را خوب
روشن میکند، و نظر صحیح در مورد آن این است که انسان به [1]. المیزان، ج 9، ص 324. [2]. توبه/ 129. [3]. بقره/ 116.
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 378