نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2187
انس،هشيارى است(رساله قشيريه ص 33).
برخى از تركيبات:هيبت سلطان،درجۀ هيبت،هيبت و عظمت جلال،هيبت نبوت، هيبت نور.
هَيْكَل
-(اصطلاح اشراقى)و هيكل بت را گويند.و در كلمات اشراق هيكل بمعنى جسد و طلسم بكار برده شده است«فهذه القوى فى البدن كلها ظل ما فى النور الاسفهبدية و الهيكل انما هو طلسمه» (مجموعۀ دوم مصنفات ص 214،254 و رجوع شود به اخوان ج 2 ص 121).
هَيْكَلِ مُقَدَّس
-(اصطلاح كلامى فلسفى) بيت المقدس را گويند(از آثار الباقيه ص 21)رجوع به هياكل النور شهاب الدين شود و رجوع به قاموس كتاب مقدس شود و رجوع به مقدمه كتاب ترجمۀ حكمة الاشراق ترجمه نگارنده شود.
هَيْكَلِ نُور
-(اصطلاح فلسفى)ظاهرا بت يا سمبل و نمودار و نمايندۀ آفتاب را هيكل نور گفتهاند،يا بنائى كه بنام آفتاب بوده است.
شهاب الدين گويد هرمس در هيكل نور در هنگام برآمدن سپيده صبح به عبادت ايستاد.رمز است...(تلويحات ص 108)
هَيَمان
-(اصطلاح عرفانى)هيمان عبارت از حيرت و بيخودى و محو است در تلاطم امواج وجود در پرتو انوار و تجليات الهى و استغراق در مقام جمع و بالجمله عبد در مراتب و درجات سير و سلوك و تلألؤ و تجلى انوار حق بر دل او و قرب و اتصال بانوار ملكوتى الهى آن چنان در وادى توحيد گم گردد و غرق در امواج بحر بىپايان توحيد الهى گردد كه از خود وو از ما سوى الله چشمپوشد و عالم و آدم را فراموش كند.
هَيُولى
-(اصطلاح فلسفى)مادۀ اوليۀ عالم كه همواره متصور بصور و متقلب باحوال و اشكال و هيآت مختلف است هيولى گويند و آن واحد و بسيط است.
«الهيولى هى جوهرة بسيطة روحانية معقولة غير علامة و لا فعالة بل قابلة آثار النفس بالزمان منفعلة لها» (اخوان ج 3 ص 198).
ابن رشد گويد:هيولى عبارت از تنها امرى است كه علت كون و فساد است و هر موجودى كه عارى از آن طبيعت(هيولى) باشد غير كائن و غير فاسد است.
(تهافت التهافت ص 107).
ناصر خسرو در ترتيب تكوين عالم و موجودات گويد:سپس از نفس هيولى موجود شد بامر بارى تعالى بواسطۀ نفس و عقل و مر هيولى را مرتبۀ چهارم آمد بدان چه مر عقل را مرتبت دوئى بود و نفس را با مرتبت سهئى لاجرم هيولى بچهار نوع اندر است،يكى:هيولاى صناعى و ديگر هيولاى- طباعى و سه ديگر هيولاى كلى و چهارم هيولاى اول اعنى بىصورت آنگاه پس از هيولى طبيعت موجود شد اندر مرتبت پنجمى و از آنست كه طبايع پنج است چهار از اين بسائط آب است و...
و پنج فلك آنگاه جسم سپس از اتحاد طبايع بهيولى اندر مرتبت ششمى است از بهر آنكه مر جسم را شش جانب است از:زبر، زير،راست،چپ،پيش و پس آنگاه صورت افلاك اندر مرتبت هفتمى است از آنست كه افلاك هفت است (از جامع الحكمتين ص 149).
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 2187