responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2082

نظر انتساب بخارج بر سه قسم كرده‌اند:

واجب،ممكن و ممتنع،واجب عبارت از موجودى است كه وجودش منتسب به خود و از خود و به خود باشد و بعبارت ديگر موجوديت آن بنفس ذاتش باشد در مقابل ممكن كه موجود منتسب بغير و از غير است و ممتنع كه مفهومى است كه وجود براى آن محال است و عدم براى آن ضرورى باشد و بتعريف ديگر واجب موجودى است كه وجود براى آن ضرورى و ممكن موجودى است كه وجود و عدم هيچ كدام او را ضرورى نباشد و ممتنع امرى است كه عدم براى آن ضرورى باشد و بديهى است كه اگر مقسم را خارج قرار دهيم دو قسم زيادتر نخواهند بود واجب و ممكن زيرا كليۀ موجودات عالم يا واجب‌اند و يا ممكن و بلكه موجودات همه واجب‌اند نهايت ذات حق واجب بالذات است و ما سوى الله واجب بالغيراند و بقول صدر الدين واجب مرتبت تأكد وجود است.

واجب يا بالذات است يا بالغير كليۀ موجودات عالم واجب بالغيرند يعنى وجوب آنها از ناحيۀ علت است كه آنها را پديد آورده است.

واجب بالذات يعنى موجودى كه من حيث- الذات مصداق موجوديت باشد و موجوديت آن بدون قيد و وصف و شرط باشد و آن اصل الوجود است كه ذات حق تعالى است.

(از تهافت التهافت ص 62،153،364، 419،422-تفسير ص 1166-اسفار ج 1 ص 31،44-2 ج 3 ص 17،21،22- شفا ج 2 ص 299،60).

واجِبِ أصْلى

-(اصطلاح اصولى و فقهى)در مقابل واجب تبعى است.هرگاه از خطابى بطور استقلال حكمى مخصوص منظور باشد باين معنى كه اساس آن خطاب براى آن مقصود باشد و فى ذاته و نفسه مورد خطاب باشد واجب اصلى است و تبعى متعلق خطاب است بتبع،اجزاء هر يك از مأمور به‌ها واجب تبعى ميباشند به تبع كل رجوع بمقدمه واجب شود.

واجِباتِ بَدَنيَّه

-(اصطلاح فقهى)در مقابل واجبات ماليه است مانند صلاة و صوم كه واجبات بدنيه‌اند و زكاة و خمس كه واجبات مالى است.

واجِباتِ عَقْلى و شَرْعى

-(اصطلاح كلامى) و اعتقاد كرده‌اند كه واجبات و مقبحات دو گونه است:عقلى و شرعى واجبات عقلى چنانكه:شكر منعم،و قضاى دين،و رد وديعه،و دفع ضرر از نفس.و مقبحات چون:ظلم كردن،و دروغ گفتن.

و حسن و قبح اين جمله عقلا را معلوم است از كافر و مسلمان ملى و غير ملى.

و اگر عقلى نبودى و شرعى بودى بايستى كه جز اهل شرع ندانستندى،و چون ميدانند معلوم شد كه عقلى است.

و خداى تعالى قبيح نكند اگر چه بدان قادر باشد،زيرا كه قبيح كسى كند كه قبيح را نشناسد يا بدان محتاج بود،و چون خداى تعالى عالم است و از آن مستغنى است،و هر كه عالم باشد بقبح چيزى و از آن مستغنى باشد آن چيز نكند،و اگر كسى ديگر كند آن از وى نپسندد و نخواهد، از براى آنكه ارادت قبيح قبيح بود،پس درست شد كه خداى تعالى قبيح نكند.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2082
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست