نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1795
مساجد و مشاهد متبركه،مدارس،رباطات و طرق،نشيمن گاه بازارهاى عمومى و جز آنها كه هر فردى كه تصرف كند اولى است بآن مادام كه رفع حاجت آن شود (از شرح لمعه ج 2 ص 214).
2 فمنها المسجد فمن سبق الى مكان منه فهو اولى فلو فارق بطل حقه الا ان يكون رحله باقيا و منها المدرسة و الرباط فمن سكن بيتا منهما ممن له السكنى فهو احق به و ان تطاولت المدة الا مع مخالفة شرط الواقف و له ان يمنع من يشار كه اذا كان المسكن معدا لواحد و لو فارق لغير عذر بطل حقه و منها الطرق و فائدتها فى الاصل الاستطراق و الناس فيها شرع...
و منها المياه المباحة كمياه العيون...
فمن سبق الى اغتراف شىء منها فهو اولى به و يملكه مع نية التملك و من اجرى منها نهر ملك الماء و من اجرى عينا فكذلك...
و من حفر بئرا ملك الماء بوصوله اليه و لو قصد الانتفاع و المفارقة فهو اولى به مادام نازلا عليه و منها المعادن...
فالظاهر لا تملك بالاحياء فلا يجوز أن يقطعها السلطان العادل و من سبق اليها فله اخذ حاجته فان توافيا عليها و امكن القسمة وجب قسمة الحاصل و اقرع بينهما و الباطنة يملك ببلوغ نيلها.
(از شرح لمعه ج 2 ص 217).
مُشْتَرَكِ لَفظى
-(اصطلاح اصولى) لفظى كه براى معانى متعدد باشد مشترك گويند:و آن يا مشترك لفظى است كه دو معنى فقط در لفظ مشترك باشد چنانكه لفظ عين بر چشم و چشمه و غيره و يا معنوى است چنانكه انسان كه هم در لفظمشتركاند و هم افراد آن در معنى انسانيت مشتركاند.
(دستور ج 3 ص 265 و تفسير ص 1002).رجوع به مشترك شود.
مُشْتَق
-(اصطلاح ادبى)يعنى جدا شده و اشتقاق يافته و كلمۀايست كه دلالت بر حدث كند مانند اسم فاعل و مفعول و صفت تفضيل و صفت مشبهه و جز آنها و يكى از مباحث اصول اين است كه اين گونه مشتقات كه دال بر حدثاند حقيقت در ما تلبس بالمبدأاند در حال يا گذشته يا آينده يا فيما يعمه و در آنكه فيما يتلبس به در استقبال مجاز است حرفى نيست و بايد دانست كه مراد بمشتق در اصول مشتقات به معنى نحوى نيست بلكه مشتقاتى است كه بر ذوات جارى ميشوند يعنى مفاهيم آنها منتزع از ذات باشد بملاحظۀ اتصال آنها به مبدأ اشتقاق بر خلاف آنكه برخى گمان كردهاند كه افعال و مصادر خارج است.
اصولا بحث است كه آيا مشتق مركب از ذات و صفت و نسبت است يا مركب از نسبت و مشتق منه ميباشد و بالجمله امرى است مركب يا بسيط و در هر حال ثمره بحث در آنكه آيا مشتق حقيقت در متلبس فى الحال يا گذشته يا آينده است.
در مواردى چند ظاهر ميشود مثلا اگر گفته شود زهاد را اكرام كنيد اگر مشتق حقيقت در متلبس در گذشته باشد زهادى كه در گذشته زاهد بودهاند و اكنون نمىياشند ميتوان اكرام كرد و اگر فى ما يتلبس فى الحال باشد بايد آنان كه
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1795