responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1507

قطع حاصل از تشخيص طبيب حاذق حجت گرديده و قطع‌هاى ديگر بى‌اعتبار ميشوند.

كما اينكه در محاكمه و قضاء فقط آن قطعى حجت گرديده كه قاضى آن را از طريق اقرار و يا شهادت شهود و ادلۀ قضائيه بدست آورد و يا در مورد افتاء تنها آن قطعى ملاك عمل شده كه مفتى آن را از طريق اجتهاد و ادله شرعيه تحصيل نمايد.يعنى شارع در اين موارد از قطع حاصله از طريق ديگر سلب حجيت فرموده است.

پس در مواردى كه قطع خاص در موضوع حكم اخذ ميشود بر شارع جائز ميگردد كه در چگونگى و منشأ و مبناى قطع دخالت نموده و برخى از قطع‌ها را حجت و برخى ديگر را بى‌اعتبار كرده و مكلف را از عمل بدان باز دارد-يعنى مثلا قطع مفتى را در صورتى كه از طرق غير متعارفه حاصل شده باشد در حق مقلد غير معتبر بداند و يا قاضى را از عمل بعلم خود منع فرمايد.

(اصول رشاد ص 232-230).

قَطْعِ اسْباب

-(اصطلاح عرفانى) قطع اسباب يعنى آنكه بواسطۀ سفر و هجرت غربت گزيند و علائق زندگى را از خود قطع كند و بعبارت ديگر قطع اسباب از دوستان و خويشان و وطن بريدن باشد كه بواسطۀ سفر محقق ميشود كه از همه علائق بريده و اعتماد ايشان از خلق گسسته گردد و بحق پيوندد و هر اندازه از اسباب انقطاع افتد بمسبب الاسباب قربت افتد (از شرح تعرف ص 94).

قَطّاع

-(اصطلاح اصولى)كسىرا گويند كه به كوچكترين دليلى براى او قطع حاصل شود در مقابل شكاك،عدۀ گويند قطع قطاع را اعتبارى نيست.

(از رسائل ص 9)

قَطْعِ تَفْصيلى

-(اصطلاح اصولى) در مقابل قطع اجمالى است رجوع شود بعلم اجمالى.

قَطْعِ شَرعى

-در مقابل قطع عقلى است.

(از خزائن ص 4)

قَطعِ طَريقى

-(اصطلاح اصولى) و مراد از قطع طريقى،در اصول قطعى است كه خود فى نفسه طريق باحكام و واقعيات باشد و چون احكام اولا و با لذات متعلق بواقعيات است و هر كس واقعيات را احراز كرد بايد مطابق قطع خود عمل كند در مقابل قطع موضوعى كه قطع موضوع حكم است نه طريق چنانكه گفته شود اگر قطع پيدا كردى كه فلان موضوع مسكر است اجتناب كن كه مقطوع المسكريت موضوع حكم شده است نه مسكر واقعى مثلا شهود در امورى كه شهادت لازم است احراز واقع نمى‌كند و لكن ايجاد تكليف ميكند و بالجمله قطع موضوعى قابل جعل است.

(از رسائل ص 3)

قَطعِ عَلايِق

-(اصطلاح عرفانى) علايق اسبابى است كه پاى بند عبد شده باشد و اهل سلوك بايد از آن علايق رابطۀ خود را قطع كنند.و دل را بخدا دارند.

(از رسائل ص 362)

قِطْعَه

-(اصطلاح عروضى) عبارت از دو بيت يا سه يا چهار تا

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1507
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست