responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1487

حد اقل آن كه سه فرد است باقى بماند و در عمومات ديگر تا يك فرد هم بلا اشكال است و اگر به متصل غير از بدل و استثنا باشد مانند شرط و صفت و غايت يا..روا باشد تخصيص تا باقى ماندن دو فرد.

قَصَص

-(اصطلاح ادبى)فرق بين قصه و حديث آنكه قصه درازتر از حديث بود و از حال گذشته‌گان حكايت كند «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» و اصل قصه در عربيت پيروى از شيئى است و چون در قصه برخى از حكايات دنبال ديگر است قصه گويند (از فروق اللغويه ص 29).

قَصْعَةُ المَساكين

-(اصطلاح نجومى) و نام ديگرى است براى فكه يا كاسۀ درويش

قُصُود

-(اصطلاح عرفانى)مراد از قصود صحت عزيمت باشد بر طلب حقيقت، مقصود و قصد اين طايفه اندر حركت و سكون بسته نيست از آنچه دوستى اندر دوستى اگر چه ساكن بود قاصد بود و اين خلاف عادتست.

(از كشف المحجوب ص 228) ارادت و نيات صادقه را قصود گويند كه در طلب حق باشد.

قصود بمعنى ارادت است به نيت صادقه،حقيقتش نهوض اسرار است به نعت استباق و اشتياق بمطالعۀ قدم.

(شطحيات ص 623)

قَصِيدَه

-(اصطلاح ادبى)اشعارى است كه هر دو مصراع بيت اول با ابيات ديگر همه بر يك قافيه باشند و در آن مدح يا ذم كسى باشد و يا مشتمل بر وعظ ونصائح باشد و آن زياده بر 12 بيت بود و نزد عرب حد معين ندارد و لكن فصحاء عجم تا 120 بيت ذكر كنند.

(از كشاف ص 1175-دره ص 98).

قَضا

-(اصطلاح فلسفى عرفانى و فقهى)قضا در لغت معانى چند دارد 1 امر وَ قَضىٰ رَبُّكَ أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِيّٰاهُ 2 حكم «فَاقْضِ مٰا أَنْتَ قٰاضٍ» 3 فعل محكم «فَقَضٰاهُنَّ سَبْعَ سَمٰاوٰاتٍ» يعنى خلق كرد آنها را محكم و متقن،5 اقامت چيزى مقام غيرش 6 اداء واجب 7 تقدير 8 اتمام 9 قتل و اصوليان استعمال كنند در اتيان بمثل واجب و مقابل اداء است و فقهاء استعمال كنند در الزام.

و بالجمله قولى است ملزم كه از ولى عام صادر شود و يا فصل خصومات و قطع منازعات باشد از خليفه و امام و جانشين او و آن بر دو قسم است يكى قضاء الزام كه قضاء ملك گويند كه و قضاء استحقاق گويند و ديگر قضاء ترك است.

اطلاق ديگر قضا انجام ما فات از عبادات است كه قضاء فرائض يوميه است و قضاء زكاة و بالجمله قضاء بمعنى حكم بين مردم است و از واجبات كفائى است و از وظائف بندگان صالح ست در موقع وجود و حضور امام،حق او يا نايب او است و در غيبت،با فقيه جامع شرائط افتاء است و قاضى ميتواند از بيت المال اجرت بگيرد در صورت احتياج و دريافت رشوه در هر حال حرام است و اجرتى هم نتواند از طرفين دعوى بگيرد و بايد نهايت تساوى را در طرفين دعوى برقرار

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1487
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست