responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 880

از راه قاعدۀ«بالرد»و ديگر«بالفرض» رجوع به ذوى الفرض وارث شود.

ذاتُ العادة

-(اصطلاح فقهى)و حائض را گويند او را عادت معينى است يا بطور مطلق زنى را گويند كه حائض شود و زنى كه در سن حيض باشد و حيض شود و بالجمله زنى كه حائض شود يا صاحب عادت است يا نه در صورتى كه صاحب عادت باشد يا وقتى و عددى است يا وقتى تنها است يا عددى تنها است و در صورتى كه صاحب عادت نباشد يا مبتدأة است كه براى اولين مرتبه خون ديده است و يا مضطربه است يعنى آنكه مكررا خون ديده باشد و لكن عادت مستقرى نداشته باشد و يا عادت خود را فراموش كرده است كه متحيره گويند و هر يك را احكامى است(از شرح لمعه ج 1 ص 27 24-عروه ص 17).

ذاتُ الحَلق

-(بفتح حا و لام)(از اصطلاحات علوم غريبه است)از آلات نجومى قديمى است كه مركب از يك كره و حلق بود رجوع به حلق شود.

ذاتُ الكُرسى

-(اصطلاح نجومى)يا منبر يا عرش.

يكى از صور كواكب است و آن صورت زنى بود كه به صندلى نشسته و آن را پايۀ بود بمانند پايه منبر كه واقع در مجره است و در پشت كواكبى كه بر رأس قيقاس‌اند قرار دارد.در خرافات يونان آمده است كه ذات كرسى زن قيقاوس پادشاه جشه است..

(از معجم الفلكى) از ستارگان اوست:

الصدر.يعنى صدر ذات الكرسى كف الخضيب.سنام الناقه كف الثريا.ركبة ذات الكرسى.

ذاكِران

-(اصطلاح عرفانى)و اهل سير و سلوك را گويند.عزيز الدين نسفى گويد:ذاكران چهار مرتبه دارند،بعضى در مرتبۀ ارادتند و بعضى در مرتبۀ محبت‌اند و بعضى در مرتبۀ عشق‌اند و از اهل تصوف هر كه را عروج افتاد در مرتبۀ چهارم افتاد و تا ذاكر بمرتبۀ چهارم نرسد روح را عروج ميسر نشود.

(رجوع شود به انسان كامل ص 1012)

ذاكِر

-(اصطلاح عرفانى)آنكه ذكر خداى را گويد.واسطى گويد:«الذاكر فى ذكره اكثر غفلة من الناسين لذكره» (طبقات ص 305).رجوع به ذكر شود.

ذاتى

-(اصطلاح فلسفى)ذاتى و ذاتيات اشياء امورى هستند كه شىء را از غيرش جدا و ممتاز ميسازند و ذات هر چيزى عبارت از نفس آن چيز است و اعم از شخص است.و در هر حال اركان وجودى و مقومات هر شىء را ذاتيات آن ناميده‌اند در مقابل عرضيات كه امور خارج از ذات بوده و مقوم ذات نمى‌باشند.جنس و فصل ذاتى نوعند.

(از اسفار ج 3 ص 4-دستور ج 2 ص 118)

الذاتيُّ لا يُعَلَّل

-(اصطلاح فلسفى)يعنى ذاتيات اشياء علت و سبب جداگانۀ از ذات اشياء ندارند و ذاتى معلول خود ذات است و باين معنى است كه ميگويند ذاتى احتياج بواسطه ندارد و از ذاتى سؤال نمى‌شود.زيرا ذاتى هر شىء«بين الثبوت» براى آن شىء است و احتياج باثبات و

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 880
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست