responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 766

حواس پنجگانه باطنه عبارت‌اند از حس مشترك،خيال،حافظه،واهمه و مفكره يا متصرفه كه هر يك در محل خود بيان شده و ميشود.

ترا زين خانه شش رهگذر شد در اين خان خانۀ تو پنج در شد
گشاده هر درى در بوستانى زهر در اندر آيد كاروانى
اگر چه اندرين خانه غريبى از اين هر پنج درها با نصيبى
يكى چشم است كو بيند عجايب شود زين ديدنى رأى تو صائب
دگر گوشت كه شهراه كلامست دلت را ارمعانى تمامست
دگر بينى كه بوى گل پذيرد دماغ و دل ز بويش ذوق گيرد
ز ذوق و لمس نبضت هست بهره چو نرمى يا درشتى دست بهره
حواس ظاهرند اين پنج و باطن بود پنج دگر اى يار محسن
خيال و وهم و فهم و حفظ ديگر كه حس مشترك خوانيش بر سر
(ناصر خسرو و روشنائى‌نامه) در ميان فلاسفه قديم بعضى گويند غير از حواس پنجگانه مشهور ممكن است حاسه ديگرى باشد البته در اينكه بعضى از حواس مانند لامسه منحل به چند حس فرعى ميشوند بحثى نيست و بسيارى از فلاسفه آن را قبول دارند رجوع شود به(تهافت التهافت ص، 460-زاد المسافرين ص 16،23- اخوان ص 339-شفا ج 1 ص 331- اسفار ج 4 ص 12،48 از شفا ج 1 ص 334).

شيخ شهاب الدين سهروردى در باب حواس ظاهره گويد:

بدان كه چون انسان چيزى را فراموش كند چه بسا يادآورى آن بر او دشوار بوده تا آنجا كه كوشش بسيار كند و به آن دست نيابد يادآورى آن ميسر نگردد و سپس احيانا اتفاق افتد كه همان چيز بعينه بياد او افتد و متذكر گردد پس اين امرى كه بياد وى افتد بعينه در بعضى از قواى بدنى وى نبود و الا پس از كوشش و سعى بليغ كه در جستجوى آن ميشد از نور مدبر پنهان و پوشيده نمى‌بود و باين طريق هم كه فرض شود كه امر منسى در پارۀ از قواى بدنى وى محفوظ بوده و لكن مانعى از موانع بدنى از تذكر آن ممانعت كرده است نيز نبود زيرا جوينده آن،نور متصرف بود نه امرى برزخى تا آنكه مانعى جسمانى بتواند از دست يافتن بر امرى كه محفوظ در پارۀ از قواى بدنى اوست منابع گردد و اگر آن امر منسى در ذات وى و يا در پارۀ از قواى بدنى وى مى‌بود هرآينه حاضر بنزد وى مى‌بود و او بدان آگاه مى‌بود.

و انسان در حال غفلت از امرى شاعر به چيزى كه مدرك اوست نبود نه باين كه در ذات او است و نه باين كه در پارۀ از قواى بدنى اوست و بنا بر اين تذكر نبود مگر از عالم ذكر و آن مواقع سلطان انوار اسفهبديۀ فلكيه بود.زيرا آن انوار مدبره هيچ گاه امرى را فراموش نكنند كه آنجا فراموشى نبود.

و صورتهاى خياليه بر آن نحو كه مشائيان انگاشته‌اند كه مخزون در قوت خيال بود بعين همين دائل باطل بود.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 766
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست