responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 713

ص 329) ارسطو گويد:وجود حركات در زمان شبيه ترين چيز است بوجود معدودات در عدد.

(تهافت التهافت ص 79) ابن رشد گويد:تمام اجناس حركات منتهى ميشوند بحركت در مكان و حركت در مكان منتهى ميشود بحركت ذاتى كه از محرك اول است كه خود متحرك نيست.

(تهافت التهافت ص 56) موجودات دو نوعند يكى موجوداتى كه در طبيعت و ذات آنها حركت است و اين نوع موجودات از زمان جدا نمى‌باشند و ديگر موجوداتى كه در طبيعت آنها حركت نيست و ازلى هستند.

(از تهافت التهافت ص 66) (براى وقوف به تمام تعاريف رجوع شود به اسفار ج 1 ص 233-شفا ج 1 ص 125،35-ش ص 394-قبسات ص 72) فلاسفه قبل از صدرا عموما قائل بوقوع حركت در چهار مقوله بودند كه عبارت از مقولات كم،كيف،اين و وضع باشد و وقوع حركت را در مقولۀ جوهر محال ميدانستند و لكن صدر الدين شيرازى قائل بوقوع حركت در مقولۀ جوهر ميباشد چنانكه بيايد.

شيخ الرئيس بحث در حركت جوهريه كرده و آن را مردود ميداند رجوع شود به (شفا ج 1 ص 43)

حَركَتِ إرادى

-(اصطلاح فلسفى) حركت ارادى حركتى است كه مبدأ قريب آن اراده و اختيار در متحركت باشد كه حركت نفسانى و شوقى هم ناميده‌اند.

(شفا ج 1 ص 53-ج 2 ص 540- اسفار ج 1 ص 173)

حَركَتِ اشتِدادى

-(اصطلاح فلسفى) مراد حركت در كم و كيف است كه موجب شدت در كيف و يا در كم است(اسفار ج 4 ص 63) اخوان گويند حركت شش وجه بود:

كون،فساد،زيادت و نقصان،تغيير و نقله،كون عبارت از خروج شىء بود از عدم بوجود يا از قوت بفعل و فساد عكس آن بود...

(رجوع شود به رساله اول بخش طبيعيات رسائل اخوان ص 10) باز اخوان گويند حركت صورت بود و صورت روحانى بود كه در تمام اجزاء جسم جريان دارد.

(از رسائل اول طبيعيات ص 12) شيخ شهاب الدين سهروردى در باب حركت و حدوث گويد:

هر هيئتى كه تصور ثبات در آن نتوان كردن حركت بود و هر موجودى كه در زمانى نبوده است و سپس بود شده است حادث بود و هر حادثى آن گاه كه حادث شود،هر آن چيزى كه اين حادث بر آن متوقف بود خود حادث بود زيرا هيچ حادثى مقتضى وجود خود نبود چه آنكه همۀ ممكنات در ايجاد نياز بمرجحى دارند و مرجح وى هر گاه با تمام امورى كه در ترجيح آن مدخل بود،دائم بود آن چيز نيز دائم بود و در نتيجه حادث نبود و چون فرض اين است كه حادث بود پس هر چيزى كه متوقف عليه اين حادث بود خود نيز حادث بود و نقل سخن بدان چيز متوقف عليه شود پس بناچار تسلسل شود و بيان شد كه سلسلۀ نامتناهى در امور مجتمعة الوجود محال بود پس بناچار نقل سخن در نخستين حادث شود پس شايسته

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 713
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست