responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1149

يا موى آن در هر حال توان كرد و آن بوسيله تمام آلات ممكن باشد مانند شمشير، تير،سنگ،باز،عقاب و جز آن و هر گاه صياد قبل از آنكه به مصيد خود برسد مرده باشد حلال است و نيازى به سر بريدن آن نيست.

(از الفقه على...ج معاملات ص 19- شرح لمعه ج 2 ص 219 كشاف 904).

در عرفان صيد مقام جذبه را گويند و مقام هجران را گويند.

خاقانى گويد:

صيد توام فكندى و در خون گذاشتى صيدت چرا ز خاك و خون بر نداشتى
وصلت چو دست سوخته ميداشت مرا در پاى سوخته دل چون پا گذاشتى
در معتقد الاماميه آمده است:

روا نباشد صيد مگر بسگ معلم، يعنى:آموخته،لقوله تعالى: «وَ مٰا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوٰارِحِ مُكَلِّبِينَ» ،يعنى:و آنچه شما تعليم كرديد آن را از جوارح:سگان شكارى را،صيد او شما را حلال كرده شد.و لفظ «مكلبين»خاص است بكلاب،و مشتق از كلب.پس بايد كه غير از سگ جائز نباشد.

و سگ معلم آن باشد كه خداوندش چون وى را رها كند برود،و چون باز دارد وى را بايستد،و آنچه بگيرد وى را نخورد.

و اين از وى متكرر شود تا در عادت گويند كه اين سگ آموخته است.و آن سگ كه چنين باشد،خوردن آن صيد روا باشد كه وى كشته باشد،چون خداوند مسلمان در وقت رها كردن وى بصيد نام خداى برده باشد.

و نام خداى بردن شرط است نزديك رها كردن[سگ]صيد از دست،و تير از كمان،و نزديك گلو بريدن حيوان.

دليلش قوله تعالى: وَ لاٰ تَأْكُلُوا مِمّٰا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ !،يعنى:مخوريد از آنچه نام خداى بر وى نبرده باشند! اما سهو و نسيان ازين خارج است، بدليل آيت،و لقوله ص:

«اذا ارسلت كلبك المعلم و ذكرت اسم اللّه عليه فكل،و الا فلا» ، يعنى:چون سگ معلم را بصيد فرستادى، و نام خداى كردى،بخور،و گر نه مخور.

و اگر سگ خوردن صيد عادت كرده باشد،از معلمى خارج باشد،لقوله تعالى فَكُلُوا مِمّٰا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ ،يعنى:بخوريد آنچه سگان آن را براى شما نگه دارند.

و آن سگ كه صيد خود را امساك بر خود كرده باشد،نه بر خداوند خود،اما خوردن وى را نادر بود،از معلمى بيرون نرود.

و ذبائح كافران حلال نيست.و روا نباشد از شيب حلق بر بالا بريدن يعنى:

كارد در زير حلق كردن،و برگردانيده بريدن،پيش از آن كه سرد شود سر از تن جدا كردن.و نزد بعضى از اصحاب مكروه است،نه حرم،زيرا كه شرايط آن:تسميه،و استقبال قبله،و بريدن حلق،و اودجين و مرى،و اسلام ذابح، همه حاصل است،بايد كه حرام نباشد.

و حكم آنكه اگر پوست باز كنند، پيش از سرد شدن،همين حكم باشد.

و اگر چون بكشند،نجنبد،يا بجنبد و خونش نرود،حلال نباشد.

و كشتن آنچه در شكم بود،چون موى و پشم برآورده باشد،كشتن مادرش باشد.و اگر زنده بيرون آيد و نكشندش، حرام بود.

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست