ارتكاب گناه حد خورد از ايمان بيرون است ولى كافر نيست.
عدّهاى گفتند: نام كفر بر گناهكارى كه او را قاضى «حد» زند اطلاق مىشود.
گويند: عمران بن حطّان كه مردى پارسا و شاعر و سخت پايبند كيش «صفريه» بود پليدى و بدنهادى را بدانجا رسانيد كه شعرى در رثاى عبد الرحمن بن ملجم سرود و به ضرب دست او در كشتن على (ع) آفرين گفت: يا ضربة من منيب ما أراد بها الا ليبلغ ما ذى العرش رضوانا انى لا ذكره يوما فاحسبه او فى البرية عند اللّه ميزانا الفرق بين الفرق، ص 54،55.
كامل ابن اثير، ج 3، ص 173.
خطط، مقريزى، ج 2، ص 354.
لب اللباب، ابن اثير، ص 162.
صلتيه
اينان پيروان مردى به نام صلت بن عثمان هستند كه برخى او را صلت بن ابى الصلت خواندهاند.
ابن اثير در «لب الباب» نام او را عثمان بن ابى الصلت و مير سيد شريف جرجانى در «شرح مواقف» عثمان بن ابى الصلت و به قولى صلت بن صامت آوردهاند.
وى از «عجارده» بود جز اين كه مىگفت: هرگاه مردى سخن ما پذيرد و مسلمان گردد با وى دوست شويم ولى از كودكان او بيزارى جوئيم زيرا تا به بلوغ نرسند شايسته پذيرفتن اسلام نخواهد بود.
الفرق بين الفرق، ص 58.
ملل و نحل، شهرستانى، ص 116
صوارميه
از طوايف «نصيريه» اند. -نصيريه.
مذاهب الاسلاميين، ج 2، ص 496.
صواكيه
از فرق كراميهاند.
البداء و التاريخ، ج 5، ص 145.
صوريه
در «سواد اعظم» آمده كه فرقه هفدهم از هفتاد و دو ملت صوريه يا صوريانند كه ظاهرا غلط ضبط شده و صحيح آن «مصوريه» باشد.
سواد اعظم، ص 172.
صوفيه
به قول جرجانى در «تعريفات» : صوفيه پيروان مذهب روحى تصوفند كه همۀ آن جدّ است و به چيزى از هزل آميخته نيست، و گويند آن تصفيه قلب از موافقت با مردم و دورى از اخلاق طبيعى است و سركوب كردن صفات بشرى و دورى از دعاوى نفسانى و اتخاذ صفات روحانى و