و الينا اهل البيت و من لكم بمثل لقمان حكيم و كان بحر لا ينزف و لا يدرك ما عنده العلم الاول و العلم الآخر و الجنة تشتاق اليه كل يوم خمس مرات.» يعنى: سلمان مردى از ما و اهل بيت ما بود و در ميان شما مانند لقمان حكيم بود و او دريايى بود كه هيچگاه خشك نمىشود و آنچه را كه دارد ادراك نمىگردد و او علم اول و آخر را مىدانست و بهشت هر روز پنج بار مشتاق اوست.
معنى نام سلمان بدرستى معلوم نيست و پيش از او كسى از عرب بدين اسلام خوانده نشد به نظر نگارنده اين نام را سلمان پارسى پس از قبول مسيحيت و معاشرت با كشيشان آرامى نژاد نصرانى كه در شامات مسكن داشتند، يافته است و چون مردى درستكار و حقيقت جو بوده است آن كشيشان آرامى زبان، او را به سريانى (شلمانا) يعنى مردى كامل و درستكار و متقى خواندهاند.
با اين كه سلمان از موالى بوده ولى در اخذ حقوق و عطا مانند ديگر اصحاب پيغمبر كه در جنگ بدر شركت داشتند از ديوان عطا بهرهمند مىشد و مستمرى او از چهار هزار تا شش هزار درهم بوده است.
سلمان هنگام انتخاب خليفه در سقيفۀ بنى ساعده حضور داشته است، و ظاهرا به جهت ارادتى كه به حضرت على (ع) مىورزيد از برگزيده شدن ابو بكر خشنود نبوده است.
بنا به نوشته ابن سعيد در كتاب «طبقات» خود، پس از خاتمه رأىگيرى و بيعت با ابو بكر از وى روايتى به زبان فارسى و عربى در كتب حديث آمده است و آن به فارسى به اختلاف عبارات «كراذونا كراذو كرديد و نكرديد» و به عربى اصبتم و أخطأتم يعنى: رسيديد و خطا كرديد و اصبتم ذا السن منكم و لكنكم أخطأتم و اهل بيت نبيّكم. يعنى: رسيديد به مرد سالخوردهاى از خويش و ليكن درباره اهل بيت پيامبر خطا كرديد و ديگر اصبتم الخيرة و أخطأتم المعدن، يعنى: رسيديد به مردى نيك ولى درباره معدن (ولايت) خطا كرديد.
پس از انتخاب ابو بكر قرار شد چند تن از هواخواهان حضرت على (ع) با تراشيدن موى سر و كشيدن شمشير با خلافت ابو بكر مخالفت كنند ولى جز سلمان كسى اين كار را نكرد، از اين جهت تراشيدن سر را در زبان فارسى سلمانى گفتهاند.
برخى معتقدند كه سلمان همنشين با پيامبر (ص) بود و سر و ريش حضرت را نيز اصلاح مىكرده است و بدين علّت اين كار را سلمانى گويند.
بارى شخصيت سلمان در تاريخ بسيار مبهم و اسرارآميز است و اخبار صحيحى از او در دست نيست. همينقدر مىدانيم كه سلمان در جنگ قادسيه همراه سعد وقاص