كوهها را به جنبش در آورد و بر پاى داشته، على بن فضل به بندۀ خود فلان.»
وى مذنحره از اعمال صنعا را بگرفت و آنجا را پايتخت خود ساخت.
گويند: چون بر مسند نبوت نشست يكى از شعراى يمن در مدح او چنين گفت:
خذى العود يا هذه و اضربى نقيم شرائع هذا النبى تولى نبى، بنى هاشم و هذا نبى، بنى يعربى فحط الصلاة و حط الزكاة و حط الصيام و لم يتعب يعنى: چنگ برگيريد و بزنيد تا شرايع اين پيغمبر (جديد) را برپا داريم. پيامبر بنى هاشم روى بگردانيد و اين پيامبر بنى يعرب (يعرب بن قحطان) است. اين پيامبر، نماز و روزه و زكات را از شما برداشت و از رنج به جاى آوردن آنها شما را برهانيد.
نشوان الحميرى مىنويسد: ظن غالب آنست كه او از خطّابيه بوده زيرا آنان، پيشوايان خود را انبيا مىخواندند.
سرانجام على بن فضل را مسموم كرده، بكشتند و مدت فرمانروايى او سيزده سال (303 ه) بود.
كشف اسرار الباطنية و اخبار القرامطه، ص 28 -32.
الحور العين، ص 198-200.
خوارج
خوارج گروهى بودند پس از داورى حكمين بين حضرت على (ع) و معاويه به وجود آمدند.
هنگام مراجعت حضرت على (ع) از صفين به كوفه عدهاى از لشكريانش بر او شوريدند و حكميت را بر خلاف اسلام دانستند و گفتند: لا حكم الاّ اللّه. يعنى: فرمانى جز فرمان خدا نيست از اين جهت آنان را «محكّمه اولى» ، يعنى داورى خواهان نخست خواندند.
سپس دوازده هزار تن از ايشان از لشكر حضرت على (ع) جدا شده و به حروراء نزديك كوفه رفتند و با وى مخالفت كردند بدين سبب آنان را «حروريه» ناميدند خوارج خود را «شراة» مىخواندند و خارجى كه جمع آن خوارج مىباشد لقبى است كه دشمنان ايشان به آنان دادهاند.
«شراة» به معنى فروشندگان است و مفردش شارى مىباشد، اين عنوان را بدين علت انتخاب كردند كه مىگفتند: ما جان خويش را براى پاداش اخروى فدا مىكنيم.
اين نام مأخوذ است از آيات: «وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اللّٰهِ. . .» بقره/207 يعنى: از مردم كسانى هستند كه نفس خود را به جهت خشنودى خداوند مىفروشند و در راه او فدا مىكنند.