خوئى، تبريزى: مسأله كسى كه شغلش مسافرت است، غير از چاروادار اگر چه (تبريزى: اگر) در غير وطن خود با قصد ده روز بماند، يا در وطن خود هر چند بدون قصد باشد ده روز بماند، در سفر اولى كه بعد از ده روز مىرود نيز حكمش تمام است ولى احتياط مستحب آن است كه بين نماز تمام و شكسته جمع نمايد.
تبريزى: أظهر آن است كه نمازش را تمام بخواند، اگر چه بهتر است بين شكسته و تمام جمع نمايد.
سيستانى: مسأله كسى كه شغلش مسافرت است شرط نيست كه سه بار مسافرت كند تا نمازش تمام باشد بلكه همين كه عنوان راننده و مانند آن بر او منطبق شود هر چند در اولين سفر باشد نمازش تمام است.
بهجت: مسأله كسى كه شغلش مسافرت است، اگر در وطن يا غير وطن خود ده روز بماند، در سفر اولى كه بعد از ده روز مىرود مانند سفر اولى است كه اين شغل را در ابتداء شروع كرده بود و بنا بر اين تا زمانى كه اين سفر، عرفاً شغل او حساب نمىشود بايد نماز را شكسته بخواند. بلى ماندن ده روز متصل در غير وطن، بايد با قصد اقامه باشد، ولى در وطن اگر چه بدون قصد هم باشد، همين حكم را دارد.
مسائل اختصاصى
سيستانى: مسأله 1301 كسانى چون چاروادار و راننده كه شغل آنها مسافرت است، در صورتى كه مسافرت بيش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقّت و خستگى شود بايد نماز را شكسته به جا آورند.
فاضل: مسأله 1330 اشخاصى كه شغلشان در سفر است، مانند دانشجويانى كه جهت تحصيل به شهر ديگر مىروند و معمولاً جمعهها به وطن خود بر مىگردند يا معلمان و كارمندان و كارگرانى كه همه روزه از وطنشان براى كار و شغل به مسافت شرعى مىروند و شب بر مىگردند، بنا بر احتياط نمازشان شكسته است و روزۀ آنها صحيح نيست مگر اين كه در محل كار قصد ده روز كنند.
[مسأله 1314 كسى كه شغلش مسافرت است اگر شك كند]
مسأله 1314 كسى كه شغلش مسافرت است (1) ، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
اين مسأله در رساله آيات عظام: بهجت، فاضل و سيستانى نيست
(1) خوئى: چاروادارى كه شغلش مسافرت است. .
زنجانى: كسى كه زياد مسافرت مىكند. .
[مسأله 1315 كسى كه در شهرها سياحت مىكند]
مسأله 1315 كسى كه در شهرها سياحت مىكند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.
[مسأله 1316 كسى كه شغلش مسافرت نيست]
مسأله 1316 كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلاً (1) در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پىدرپى مىكند، بايد نماز را شكسته بخواند (2) .
(1) زنجانى: كسى كه زياد مسافرت نمىكند، اگر اتفاقاً. .
(2) گلپايگانى، صافى: ولى كسى كه كارش اين است كه هفتهاى يك بار يا بيشتر براى انجام شغلى در محلّى سفر مىكند، مثلاً همه روزه از تهران به كرج براى تدريس يا درس خواندن