responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معراج السعادة نویسنده : النراقي، المولى احمد    جلد : 1  صفحه : 705

سايه كس،فرّ«همائى»[1] نداشت صحبت كس،بوى وفائى نداشت
با نفس هر كه برآميختم مصلحت آن بود كه بگريختم

مطالعه احوال صالحين سلف

پس بايد در اين زمان اكتفا نمود به مطالعه احوال گذشتگان و خواندن حكايات ايشان.و هر كه حكايات ايشان را بشنود و بر كيفيّت اعمال ايشان مطّلع گردد مى‌داند كه:ايشان بندگان خدا و در دعوى بندگى صادق بوده‌اند.و ايشانند پادشاهان حقيقى و سلاطين واقعى.

يكى از اصحاب سيّد اوليا و سرور اصفيا مى‌گويد كه:«روزى نماز صبح را در عقب آن بزرگوار گزاردم چون آن حضرت سلام داد به دست راست گشت و اثر حزن و ملال بر رخسار مبارك آن برگزيده ملك متعال،هويدا بود و چنين نشستند تا آفتاب طلوع كرد.پس دست مبارك خود را حركت دادند و فرمودند كه:و اللّه هر آينه ديدم اصحاب محمّد-صلّى اللّه عليه و آله-را كه امروز يكى مثل ايشان نمى‌بينم.داخل صبح مى‌شدند پريشان مو و غبار آلود،با چهره‌هاى زرد.شب را به بيدارى به سر برده،گاهى در سجده، و زمانى ايستاده،چون نام خدا مى‌بردند بر خود مى‌لرزيدند چنان كه درخت در روز با باد تند مى‌لرزد.و اشكهاى ايشان چنان جارى مى‌شد كه جامه‌هاى ايشان را تر مى‌نمود». [1]

«و اويس قرنى[2] كه يكى از اصحاب جناب امير المؤمنين-عليه السّلام-بود شبها را نخفتى،يك شب گفتى اين،شب ركوع است و آن شب به ركوع ايستادى تا صبح.و يك شب گفتى كه اين،شب سجود است و به سجده مى‌رفتى تا طلوع صبح». [2]

ربيع بن خثيم گويد كه:«به نزد اويس رفتم ديدم نماز صبح را خوانده و نشسته مشغول دعا بود.با خود گفتم:در گوشه‌اى بنشينم تا از دعا فارغ شود.پس مشغول دعا بود تا ظهر داخل شد برخاست و نماز ظهر را ادا كرد بعد از آن مشغول تسبيح و تهليل شد تا نماز عصر،و بعد از نماز عصر به اوراد مشغول شد تا نماز مغرب و عشا را بجا


[1] محجة البيضاء،ج 8،ص 173.و احياء العلوم،ج 4،ص 350.

[2] محجة البيضاء،ج 8،ص 173.و احياء العلوم،ج 4،ص 350.

نام کتاب : معراج السعادة نویسنده : النراقي، المولى احمد    جلد : 1  صفحه : 705
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست