غالب باشد و توانند في الجمله مقاومت با جنبه قدسيه آن حضرت نمايند،و روح پاكش را به جانب دنيا جذب نمايند.و چون ايشان آن سيّد انس و جان را مشغول ساختندى فى الجمله آن حضرت به اين عالم التفات مىكرد،وليكن چون جبلّت آن حضرت،انس با پروردگار بود،و التفات به خلق،عارضى بود كه از براى بقاى حيات،خود را به آن مىداشتند هر وقت كه مجالست او با اهل دنيا به طول مىانجاميد دلتنگ مىشد و شكيبائى در او نمىماند و مىفرمود:«ارحنا يا بلال»يعنى:اذان بگوى،و ما را از اشتغال به دنيا راحت انداز. [1]
و مخفى نماند كه معالجه افراط در اين شهوت بعد از تذكر مفاسد و يادآورى معايب آن،اين است كه:قوۀ شهويه را به گرسنگى ضعيف كنى.و آنچه باعث هيجان شهوت مىشود،از:خيال زنان و تصوّر ايشان و نگاه كردن و سخن گفتن و خلوت نمودن با آنها احتراز كنى.و اقواى اسباب هيجان اين شهوت،اين چهارتا است.و از اين چهارتا،تأثير نظر كردن و خلوت نمودن بيشتر است.و از اين جهت خداى-تعالى-فرمود:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ » يعنى:«به مؤمنين امر كن كه ديدههاى خود را بپوشند». [2]
و حضرت رسول-صلّى اللّه عليه و آله-فرمود كه:«نظر كردن،تير زهر آلودى است از تيرهاى شيطان،هر كه خود را از آن نگاهدارد به جهت خوف خدا،خدا او را عطا فرمايد ايمانى كه حلاوت آن را در دل خود بيابد». [3]
و از يحيى بن زكريا پرسيدند كه ابتداى زنا و منشأ آن چيست؟گفت:«نگاه كردن و آرزو نمودن». [4]يعنى خيال و تصوّر كردن.
و حضرت داود-عليه السّلام-به پسر خود فرمود كه:«اى فرزند من!در عقب شير راه برو ولى در عقب زن راه مرو». [5]
و ابليس لعين گفته است كه:«نگاه كردن كمان قديم من است.و تيرى است كه هرگز آن را خطا نمىكنم». [6]
و چون نظر كردن باعث هيجان شهوت مىشود،شريعت مقدّسه،حرام كرد نظر كردن هر يك از مرد و زن را به ديگرى.و حرام نمود شنيدن مردان و زنان سخنان