آن گردد و تأمل كند كه صاحب آن در آتش سوزان همنشين شيطان است.و بداند كه همچنان كه آيات و اخبار به آن ناطق،و تجربه و اعتبار بر آن گواه صادق است،وبال هر مكر و حيله عاقبت به صاحب آن راجع مىشود.«من حفر لأخيه بئرا وقع فيها»، [1]يعنى:هر كه چاهى از براى ديگرى بكند خود در آن افتد.
و فوايد و محاسن ضد مكر و حيله را كه خيرخواهى مسلمين و يكرنگى با ايشان باشد تأمل كند.-همچنان كه در مقام آن بيان خواهد شد-و هر كارى كه مىخواهد بكند در آن غور نمايد كه مشتمل بر حيله نباشد.و اگر احيانا از او مكرى صادر شد،در مقام عتاب با خود برآيد،تا ان شاء اللّه-سبحانه-ريشه اين صفت از زمين دل كنده شود.
مقام سيم در بيان صفات رذيله و اخلاق جميله كه متعلق است به قوه غضبيه
تهوّر
و دانستى كه جميع رذايل متعلق به اين قوه،و منشأ آنها نيز دو صفت خبيثه است،و هر كدام متضمن صفاتى چندند.و آن دو،يكى«تهوّر»است و ديگر«جبن».
اما تهور:كه طرف افراط شجاعت است،عبارت است از:احتراز نكردن از آنچه بايد از آن بپرهيزد،و انداختن خود به مهالكى كه عقلا و شرعا ممنوع باشد.و شكى نيست كه اين صفت از مهلكات دنيويّه و اخرويّه است.و آيات و اخبار در وجوب محافظت خود از حد و حصر متجاوز است و همين قدر كافى است كه-حق سبحانه و تعالى- مىفرمايد:
« وَ لاٰ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ » [2]يعنى:«خود را به هلاكت نيندازيد».
و حق آن است كه هر كه صاحب اين صفت باشد و خود را از آنچه عقل حكم كند به لزوم محافظت از آن،نگاه ندارد،از شايبۀ جنون و ديوانگى خالى نيست.و چگونه چنين نباشد و حال اينكه كسى كه احتراز نكند از موضعى كه ظن هلاكت باشد و هلاك شود به حكم شريعت مقدسه باعث قتل خود شده است و به هلاكت ابديه و شقاوت سرمديّه گرفتار گشته است.