و از براى مكر،مراتب بىنهايت است و اقسام بىغايت،بعضى از آنها چندان خفائى ندارند و كسى را كه اندك شعورى باشد به آن متفطّن مىشود.ولى بعضى چنان پوشيده و پنهان است كه زيركان به آن بر نمىخورند.گاهى شخصى را بر مىانگيزاند كه اظهار دوستى و محبت با ديگرى كند و آن مسكين را غافل نموده او را هلاك سازد.و زمانى آدمى را بر آن مىدارد كه اظهار امانت و ديانت كند تا مردم مال خود را به امانت يا شركت يا معامله به او دهند و او صرف خود نمايد.و گاهى كسى را مىدارد كه اظهار عدالت و تقوى نمايد تا مردم او را امام و پيشواى خود كنند و دين و دنياى ايشان را برباد دهد.و غير اينها از مكر و حيله.
و مخفى نماند كه صفت مكر،از مهلكات عظيمه است،و چگونه چنين نباشد و حال آنكه بالاترين صفات شيطان و بزرگ لشگر آن است.و معصيت آن زيادتر است از معصيت اذيّت رسانيدن در علانيه و آشكار،زيرا كه كسى كه مطلع شود بر اينكه ديگرى در مقام اذيت اوست احتياط مىكند و خود را محافظت مىنمايد،و بسا باشد كه دفع اذيت از خود كند.اما غافل بىخبر را احتياطى از خود نيست،بلكه اغلب آن است كه مكّار«محيل» [1]خود را به لباس دوستى و صداقت مىآرايد و در مقام احسان و خير خواهى برمىآيد و مسكين غافل از او شرمسار و خجل و از خباثت باطن او بىخبر و ذاهل تا به هلاكت رسد.
و از اين جهت حضرت رسول-صلّى اللّه عليه و آله-فرمودند كه:«از ما نيست هر كه مكر كند با مسلمى». [2]
و جناب امير المؤمنين-عليه السّلام-فرمود كه:«اگر نه اين بودى كه عاقبت مكر و خدعه آتش جهنم است من از همه مردمان مكارتر بودمى [3]و مكرر آن سرور آهى بلند مىكشيدند و مىفرمودند:واويلاه با من مكر مىكنند و مىدانند كه من مكر ايشان را مىفهمم و راههاى مكر و حيله را بهتر از ايشان مىشناسم،و ليكن چون مىدانم كه مآل مكر و حيله و خدعه آتش جهنم است بر مكر ايشان صبر مىكنم و آنچه را ايشان مرتكب مىشوند من مرتكب نمىگردم». [4]
طريقه خلاصى از مكر و حيله
و طريقه خلاصى از اين صفت خبيثه آن است كه متذكر بدى عاقبت و سوء خاتمت